وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

خوشحالم تورو دارم حسین جان

آخرین مطالب

۱۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

آیا شما هم جزء آن دسته از افرادی هستید که خیلی به سفر می روند؟ سفرهای شما آیا صرفا جنبه تفریح دارد و یا هر سفری را به  دلیلی می روید خارج از بحث خوشگذرانی و تغییر روحیه. 

خارج از بحث؛ عده ای هفته حداقل یک روز را در جنگل و کوه و بیابان هستند ولی وقتی از آن ها دلیل این کار را می پرسی جواب می دهند: همینجوری، برای تفریح. چرا برخی از ما یاد نگرفته ایم که می شود هر کاری را با هدفی جدا از بحث تفریح انجام داد؟! مثلا چه ایرادی دارد که بیرون رفتن های ما برای ثبت تجربه ای باشد؟

  • محمد برزین

کتاب برای عده ای که این کالای ارزشمند  از دست مبارکشان نمی افتد مانند لواشک است. اسمش که می آید دهانشان آب می افتد. خاصیت کتاب باید این باشد.

کتاب باید انسان را به سمت خود بکشد. راه فرار را ببندد. اتفاقی را رقم بزند که هیچ موجودی قادر به انجام آن نباشد. چنان بالا و پایینت کند که در تخیلات خود سرگردان شوی. کتاب است که دم خورش می شوی و ساعت ها تو را این طرف و آن طرف می کشد، ضربان قلبت را چنان بالا می برد که هر لحظه ممکن است سینه ات شکافته شود. 

  • محمد برزین

عادت نوشتن در افراد مختلف متفاوت و شاید کاملا شخصی باشد. از وبلاگ نویس های ساده مانند من گرفته تا نویسندگان بزرگ دنیا، همه و همه روش های خود را برای نوشتن داریم. 

یکی با هزار کلمه در روز کار خود را شروع می کند و اول صبح هر چیزی که کلمه به حساب بیاید را روی کاغذ پیاده می کند تا کاملا تخلیه ذهنی صورت بگیرد. کسانی هم هستند که تا مطالعه نکنند به سمت نوشتن نمی روند. آن دیگری با پیاده روی شروع می کند و آنی دیگر با خوردن قهوه. 

  • محمد برزین

این روزها همه در تکاپوی برپایی خیمه روضه سید الشهدا هستند و دست روی هر کسی می گذاری می بینی فرصت ندارد و من نیز در حد نوشتن یک پست کوتاه می خواهم دینم را به بیان و همراهان عزیزم ادا کنم. 

کاش برجام نیز مانند محرم ،نه در آن سطح عقیدتی و فکری بلکه ذره ای و حتی کمتر از ذره ای در مباحاث عمومی شبیه بود، لااقل در آرامش. شما حال و احوالات خود را نگاهی بیندازید. قبل از ده اول چه حالی دارید و بعد از دهه چه می شوید؟ 

  • محمد برزین

هر وقت یه عالم دینی رو دیدیم که قلمبه سلمبه حرف می زد بهش بگیم تو رو به اون خدایی که آسون حرف زده تا همه بفهمند، شما هم ساده روان حرف بزن. 

لقد یسرنا القران للذکر (آِیه 17 سوره قمر )

  • محمد برزین

وای! تو هنوز نمی دونی که فاصله دل ها ربطی به فاصله بدن ها نداره؟

چه بسا سال ها در کنار کسی هستی ولی ... 

الإمامُ علیٌّ علیه السلام : رُبَّ بَعیدٍ أقرَبُ مِن قَریبٍ ، و قَریبٍ أبعدُ مِن بَعیدٍ ، و الغَریبُ مَن لَم یَکُن لَهُ حَبیبٌ .

امام على علیه السلام : اى بسا دورى که از هر نزدیکى نزدیکتر است و اى بسا نزدیکى که از هر دورى [از آدمى ]دورتر است، و غریب آن کسى است که دوستى نداشته باشد.
نامه 31 نهج البلاغه 
(گوشه ای از کتاب حرف های مولا)
  • محمد برزین

چشمان زیبای شما بد نبیند چه کشیدم برای گرفتن یک ویدئوی سه دقیقه ای. در ادامه کار تولید محتوا و بر اساس استراتژی محتوای آشغالی، قرار شد یک ویدئو چند دقیقه ای در مورد معرفی کتاب تهیه کنم. همه چیز داشت خوب پیش میرفت. نور افتضاح، میکروفون در بدترین حالت ممکن، گوینده بی اعصاب و ... 

  • محمد برزین

ولنگاری اقتصادی چیست؟ به جان کریستف کلمپ قسم تان می دهم در این سایت دنبال کلمات قلمبه سلمبه نگردید و دنبال تحلیل های آنچنانی نباشید چون خودم در وب نویسی ولنگارم. ولنگاری ، همان ول کردن یا ول دادن نوعی از رفتار است که در ماه های آخر دولت ها به مرحله ظهور می رسد و خودی نشان می دهد. نمونه ای از ولنگاری در این مثال ساده قابل مشاهده است که قیمت پنبری که آخر شب خرید می کنی با پنیری که با شوق و ذوق در اول وقت اداری تهیه می شود اختلاف قیمتی فاحش دارد آن هم بدون هیچ توجیهی. 

  • محمد برزین

این روزها به علت وجود سایت ها و شبکه های اجتماعی و از آن جایی که هر کس صاحب رسانه خود می باشد مطالب غیر معتبر و غیر قابل استناد به وفور در اختیار کسانی است که می خواهند آن اطلاعات را با روش خود در اختیار دیگران قرار دهند. 

  • محمد برزین

در گذشته ای نه چندان دور هر کسی با همسر محترمه دچار گیر و گور می شد فردای آن روز یا خواننده می شد یا بازیگر. خدا پدرتان را بیامرزد در دوره ما یک ناصر عبداللهی بود و سعید شهروز و نهایتا آن خواننده ای که می خواند: پرنده های مهاجر ترانه خوان شده اند. بعد از این عزیزان تعداد کتک خورده ها از همسر به قدر اوج گرفت که در خیابان هر کسی رو لگد می زدی خواننده از آب در می آمد. آن قدر تعداد خوانندگان در حال افزایش بود که سازمان های جهانی به فکر ایجاد سبک های مختلف موسیقی افتادند از راک و پاپ و ...

  • محمد برزین