وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

خوشحالم تورو دارم حسین جان

آخرین مطالب

۳۵ مطلب با موضوع «مدیریت» ثبت شده است

سرم شلوغ بود. خیلی زیاد. از صبح تا غروب درگیر بودم. کار تمامی نداشت. این جایگاه جدید تمام انرژی رو برای خودش می خواد و اجازه نداده که بتونم مدیریت کنم زمانم رو. وقتی میرسیدم خانه در حد سلام و علیک بودم و باید حتما یک ساعت می خوابیدم تا کمی بازگشت به تنظیمات رو داشته باشم. در این دو هفته دست به هیچ کاری نزدم. نه عکاسی نه طراحی نه نوشتن و نه ... 

مثه جنگ زده ها شدم و حالا فهمیدم که آمادگی دفاع نداشتن یعنی چی. نیاز داشتم کمی فکر کنم تا بتونم مدیریت مشغله جدید رو بدست بگیرم. حالا واقع بینانه تر به ماجرا نگاه میکنم.

دو پاراگراف بالا را خیلی جدی نگیرید. نوشتم که در مسیر نوشتن قرار بگیرم و به عبارتی دست گرمی بود 

اصل ماجرا. 

حدود یک ماه شده که به عنوان سرپرست یک اداره مشغول به فعالیت شدم. اداره ای که کارش نظارت و بازرسی بر عملکرد مجموعه ای بزرگتر است. مجموعه با سابقه ای حدود 50 سال و صنعتی 100 ساله. تا به حال دستور العملی برای انجام امورات بهم داده نشده و چون اداره تا تاسیس هست و سابقه ای در این موضوع وجود نداره جانب احتیاط رو باید رعایت کرد. تمام تلاشم در این یک ماه این بوده که اطلاعاتم رو بالا ببرم و شناختم نسبت به مجموعه رو عمق ببخشم. در این بین باید حواسم به شیطان که کارش راه اندازی شرایطیه که عجله کنم هم باشه . 

هر چی بیشتر میری جلو و بیشتر متوجه قوانین موجود می شی بیشتر می فهمی که چه خبره. قوانینی که وجود داره و رعایت نمیشه یا به علت ندانستن یا قانون گریزی. چیزی که در این مدت به شدت برام جالب بوده اینه که دیگه یک ریال تخلف نیست. دیگه برخورد با کسی که دست درازی به بیت المال کرده یا چیزی رو از مجموعه سرقت کرده اینقدر جدی پیگیری نمیشه و نگاه میکنند به مصلحت. مثلا میگن محمد ولش کن. عددش سنگین نیست. قیمت نداشت. برخورد کنی هم خودت خراب میشی. برخورد کنی نهایتش میره کمیته انضباطی و چون شرایط ویژه داره دوباره برمیگرده و تو میشی آدم بده. برخورد کنی حذفت میکنند و ... 

در این یک ماه همین موارد در سرم داره رژه میره و توانم رو گرفته . هر روز صبح که به اداره میام به خدا میگم درسته من آدم خوبی نیستم و بنده لایقی نبودم ولی توی سیستم اداری سعی کردم انسان باشم و قانون گریزی نکنم کمک کن بتونم محکم واستم و دست از حق برندارم چه بزرگ چه کوچک. 

در اولین نامه و گزارش رسمی برخی موارد رو متذکر شدم. توی گزارشم استناد کردم به بند آیین نامه و قوانین اداری. گزارشی دو  صفحه ای از بازدید میدانی. اما آن چیزی که شنیدم در شان بیان نیست. 

دعا کنید. 

  • محمد برزین

برای رسیدن به موفقیت یه مقدمه ای نیاز داری که اون از همه چی مهمتره. ساعتها برنامه ریزی میکنی و مشورت میگیری و با اهل فن حرف میزنی اما همه این ها یه وجه ماجراست که خداییش وجه اصلی نیست. این سازه یه پی داره که شاید عده ای فکر کنند اندیشه و برنامه ریزیه در حالی که اصلی ترین و مهمترین بخش کار، شروع کردن کاره. 

تا حرکت نکنی همه اون برنامه ریزی ها و اندیشه ها و جمع آوری اطلاعات و داده ها هیچ فایده ای جز انباشت مغزی برات به همراه نداره. تا قدم از قدم بر نداری کاری اتقاق نمیفته و تا کاری نکنی مشکلات و چالش ها و صحیح و غلط بودن راه دستت نمیاد. 

نمونه اش همین پست که بداهه شروع به نوشتنش کردم. من ساعتها در حوزه موفقیت و رشد فردی مطالعه کردم و بارها برنامه نوشتم که صبح اول وقت بنویسم در مورد چیزی که خواندم ولی اقدامی نکردم تا امروز که یهو شروع به نوشتن کردم. 

کسی رو دوست داری که دلت خیلی براش تنگ شده باشه ولی دودل هستی که زنگ بزنی یا نه؟ بزن . بی خود فکر نکن. یا می شه یا نمیشه. سیستم دنیا دقیقا حرکتیه. کلا توی سکون اتفاقی نمیفته. باید حرکت کرد تا مقدرات رقم بخوره. اگه دوسش داری بهش بگو. اگه دلتو زده بگو. اگه میخوای بری برو . میخوای بخری بخر. میخوای حرف بزنی بزن. اینقدر این پا اون پا نکن. 

اقدام اقدام اقدام

امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: العمل العمل ... 

این روایت نهج البلاغه روباید با طلا نوشت. 

اقدام کن اقدام کن 

استقامت کن استقامت کن 

صبر کن صبر کن ... 

  • محمد برزین

دیروز توی جمعی ازم سوال شد چی شد که کتابخوان شدی؟ از آخرین خاطراتم شروع کردم به ابتدا رسیدن. این وسط خیلی چیزا برام مشخص شد. خودم هم باورم نمیشه که شاید محکمترین دلیل این قدر ساده بوده باشه. پدر من سواد آنچنانی نداره و سیکل قدیم آخرین مدرکی هست که بابا گرفته. مامانم هم پایین تر در حد خواندن قران. خواهرها هم به همین مقدار. برادرم فقط متفاوته از اونا. 

من در زمان خدمت توی واحد عقیدتی بودم. خودم فکر میکردم که شخصیت کتابخوانیم اونجا شکل گرفت. تا دیشب که مرور خاطره کردم و یادآوردم که من سابقه دار بودم ولی توجهی بهش نداشتم. 

خیلی وقتتون رو نگیرم. من با محاصره کتابخوان شدم. من از کوچیکی توی خونه مون کتابخانه بود. پدرم با همون مقدار سواد کتاب میخواند، روزنامه ها رو هر روز به خانه میاورد و با روزنامه باطله شرشره درست میکردیم و ماشین رنوی دامادمون رو به زور تمیز میکردیم. کتابخوان شدنم با تصویری که از کتاب و کتابخانه توی ذهنم شکل گرفته بود از کودکی درست شد. این در ناخودآگاه بود و من توجهی بهش نمی کردم تا روزی که به خودم آمدم و  دیدم که خودم یه کتابخانه دارم و دارم تبلیغ کتاب میکنم. 

دورتون بگردم یکی از راه های کتابخوان شدن در مسیر کتاب قرار گرفتنه. این روش رو معتادها هم بکار می گیرند. و اکثر کسانی که اعتیاد دارند با همین روش حرفه ای وارد این وادی شدند. پس تک و توک یه سری به کتابفروشی و کتابخانه بزن ضرر نداره. 

  • محمد برزین

ساعت های زیادی را صرف مطالعه میکنی. اما نتیجه ای که باید از مطالعه بگیری حاصل نمیشه. مشکل کجاست؟

یکی از لازمه های مطالعه، تفکر بعد از مطالعه است. این تفکر حکم انباردار را دارد. انباردار ورودی ها را دریافت میکند. پس از تشخیص ماهیت، کالا را شماره گذاری و طبق استاندارد طبقه بندی در جای خودش قرار میدهد. 

حال فکر کنیم استانداردی وجود نداشته باید و انباردار نیز تمام آنچه دریافت کرده را هر جا که خالی دید قرار دهد. چه اتفاقی می افتد. اوضاعی که بازار شام در مقابل آن ضرب المثل خواهد بود. 

تفکر بعد از مطالعه دریافتی ها رو طبقه بندی و کدگذاری و درجای مناسب خود در حافظه قرار میدهد. نکته مهم اینکه مغز با تفکر در مورد موضوع، ارتباط بین اطلاعات گذشته و یافته های جدید را نیز پیدا و زنجیره محکمی از اطلاعات را می سازد. 

  • محمد برزین

همیشه گفتم و بازهم می گم مقایسه ایران قبل و بعد انقلاب مثه مقایسه نون خشکه به کباب بره. 

هم آمارهای جهانی موجوده هم اعتراف غربی ها هم اعتراف درباریهایی که در اون طرف دارن زندگی میکنند و کمی پشیمانند. 

بس کنید تو رو خدا این بازی مسخره خودتحقیری رو . 

چشمات رو باز کن عزیز دلم. 

هیچ خبری در غرب نیست. 

و اگه نبود دوران خفت بار اواخر قاجار و پهلوی و سال های اسف بار دولت حسن روحانی ما امروز به معنای واقعی کلمه به العلم سلطان رسیده بودیم.

هر چند در برخی موارد به این پادشاهی نزدیک شده ایم که نمونه ش شاهد پهباد انتحاری ماست که در حال جولان در اروپاست و باز هم عده ای خودشون رو به ندیدن زده اند کی بود کی بود من نبودم که دیدم راه انداختن. 

  • محمد برزین

از چیزهایی که می خوانی یادداشت برداری کن. مدل یادداشت برداری به ذوق و سلیقه و روش بازخوردگیری خودتان بستگی دارد. اگر به دنبال ماندگاری مطالب در ذهن خود هستید این نکته را جدی بگیرید. 

این کار برحسب نوع محتوا متفاوت است. کتاب صوتی، کتاب چاپی، ویدئو و هر رسانه ای که محتوایی را ارایه می دهد که برای شما ارزشمند است و نیاز به مرور دارد را به روش خودتان با هر ابزاری که فکر می کنید اثرگزاری بیشتری دارد یادداشت برداری کنید. 

اورنوت، دفتر کاغذی، برچسب های آنلاین و کاغذی هر کدام حس و حال متفاوتی را ارایه میدهند که این خود نشانه مدل اثرگزاری آنها نیز می باشد. 

  • محمد برزین

وقتی سختی به اوج خودش می رشد آن لحظه، زمان گشایش است. این کلمات گوهر از سخنان زیبای امیرالمومنین است. حالا می خواهیم در آن را با کار و زندگی خود تطبیق بدهیم. 

همه ما شاید رها کردن کارها را یرای یک بار هم که شده تجربه کرده باشیم. دقیقا بعد از اولین سختی یا اولین پیچ. چند قدم مانده به فتح قله. درست در همان جایی که قرار است با پیمودن ده قدم دیگر نام ما را کتاب جهانی ثبت کنند. اینجا همان جایی که انسان ها از هم جدا می شوند. 

یکی از بهترین کتاب هایی که این مدت با مطالعه توانسته ام با این مشکل تا حدودی مبارزه کنم کتاب فوق العاده شیب اثر ست گادین است. در این کتاب که حجم بسیار کمی دارد و کتاب کوچکی به شمار می آید نویسنده با مثال های کاربردی شما را به ابعاد مختلف چالش رها سازی کار آشنا می نماید. 

ورزشکار اسکی پرش را در نظر بگیرید. از ارتفاع بسیار زیادی به سمت شیب حرکت می کند. حال اگر در نقطه ای شیب کنار بکشد چه اتفاقی می افتاد؟ کمترین آن از مسیر خارج شدن و رفتن در باقالی هاست که تازه در فصل زمستان آن منطقه باقالی ندارد. خوب دقت کنید کافیست ورزشکار شیب را با دقت عبور کند آنجاست که شاهد اوج گیری و کنده شدن و رسیدن به هدف مورد نظر خواهد بود. 

در زندگی همه این شیب ها وجود دارد. مقام معظم رهبری از آن به عنوان پیج تاریخی نام می برد. که با گذر از آن به آرمان های بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی نزدیک تر می بیند. 

پیام پست: ادامه بده 

  • محمد برزین

ساعت های زیادی از روز را تلاش می کنیم. گاهی این تلاش همراه با لذت است و گاهی با کلافگی و بی حوصلگی.به راستی چه چیزی کار و کوشش را برای ما جذاب می کند؟ زمانی که در حال برداشتن گام های عملی برای انجام امورات هستیم درون ما چه چیزی به وقوع می پیوندند که گاهی ساعت ها با کار دست و پنجه نرم می کنیم اما شادابیم و گاهی به اندازه برداشتن سنگی از راه زحمت کشیده ایم اما خسته و ملولیم؟

شما برای چه کسی کار می کنید؟ خودتان، خانواده، دیگران. لطفا روی این بخش کمی در حد چند ثانیه فکر کنید. همه اینها را با در نظر گرفتن رضایت خداوند عرض کردم. از در آوردن نان شب گرفته تا درآمدهای میلیونی. 

انسان های زیادی در اطرافمان وجود دارند که صرفا برای خانواده خود کار می کنند. بعد از کار غر می زنند و کافیست آن روز آنچه مد نظر بوده را بدست نیاورند. ساعت های طولانی و در شیفت های مختلف خود را به زحمت می اندازند تا پس اندازی کنند برای خانه و ماشین و آینده فرزندانشان. سوال؛ از نظر عقلی و منطقی چنین  نوع کار کردنی صحیح است؟ آیا اینکه ما حال را رها کنیم و برای آینده ای بجنگیم که حتی از ثانیه ی بعد آن بی خبریم؟ اینکه ما برای دیگران کار کنیم و حال خوب خود را صرفا در تامین شرایط زندگی مرفه فرزندانمان ببینیم درست است؟ 

 

در حدیثى که علامه مجلسى؛ در بحارالانوار آورده مى خوانیم که یکى از دوستان امیرمومنان علیه السلام از او تقاضاى مالى کرد. حضرت فرمود: بگذار سهم خود را از بیت المال دریافت دارم، با تو تقسیم مى کنم. عرض کرد: این مقدار براى من کافى نیست (و چون مرد دنیاپرستى بود و از بذل و بخشش بى حساب و کتاب معاویه خبر داشت) به سوى معاویه رفت. معاویه مال فراوانى به او داد. او نامه اى براى امیرمومنان على علیه السلام نوشت و حضرت را از این ماجرا باخبر ساخت. (در واقع مى خواست بگوید: شما به تقاضاى من ترتیب اثر ندادید، دشمن شما انجام داد) امام علیه السلام در پاسخ نامه او چنین مرقوم فرمود: اما بعد از حمد و ثناى الهى، مالى که در دست توست پیش از آن در دست دیگران بوده و بعد از تو نیز به دست دیگران مى رسد. چیزى نصیب تو مى شود که براى آخرت خود ذخیره کرده باشى. تو باید خود را بر نیازمندترین فرزندان خود مقدم دارى. سپس فرمود: «فَإِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لاَِحَدِ رَجُلَینِ إِمَّا رَجُلٍ عَمِلَ فِیهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِیتَ وَإِمَّا رَجُلٍ عَمِلَ فِیهِ بِمَعْصِیةِ اللَّهِ فَشَقِى بِمَا جَمَعْتَ لَهُ وَلَیسَ مِنْ هَذَینِ أَحَدٌ بِأَهْلٍ أَنْ تُوْثِرَهُ عَلَى نَفْسِکَ...؛ زیرا تو براى یکى از دو کس اموال را جمع مى کنى (و بعد از خود مى گذارى) یا کسى که با آن به اطاعت خدا مى پردازد در این صورت او سعادتمند شده و تو محروم و بدبخت، و یا کسى است که با آن معصیت الهى مى کند و او با اموالى که تو جمع کرده اى شقاوتمند مى شود. هیچیک از این دو صلاحیت ندارند که او را بر خود مقدم دارى...».

منظور این نیست که تامین نیاز خانواده را در نظر نگیریم. اما اعتدال که لازمه هر کاری است را نیز بی خیال نشویم. روی سخنم با کسانی مانند خودم است که خودشان را فراموش کرده اند. 

در بخشی از کتاب پیام امیرالمومنین نوشته حضرت آیت الله مکارم شیرازی آمده است :در کتاب البیان و التبیین نوشته «جاحظ» چنین آمده است که «عبدالله عتبة بن مسعود» زمینى داشت که آن را به هشتاد هزار (دِرهم) فروخت (تا در کار خیرى مصرف کند). به او گفتند: خوب بود بخشى از این مال را براى فرزندانت ذخیره مى کردى. او در پاسخ چنین گفت: من این مال را براى خودم نزد خداى متعال ذخیره کردم و خداى متعال را براى فرزندانم ذخیره قرار مى دهم. یکى از شاعران فارسى زبان، کلام مولا را در این گفتار حکیمانه در شعرش چنین خلاصه کرده است:
فرزند، بنده اى است خدا را غمش مخور        تو کیستى که به ز خدا بنده پرورى
گر صالح است گنج سعادت براى اوست         ور طالح است رنج زیادى چرا برى؟
 

  • محمد برزین

آیا به عواقب کار خود در فضای مجازی می اندیشیم؟ منظور از این پست مسائل اعتقادی نیست و صرفا از جنبه های اجتماعی به آن نگاه می کنم. در قران به این اشاره شده که ما به ازای هر کار خیر و شری مورد محاسبه قرار می گیریم. شر آن به خودمان برمی گردد و خیر آن نیز همان. این می شود که انسان زیرک نسبت به تمامی اعمال خود هوشمندانه عمل می کند و برای دوری از اشتباه از امکان فکر کردن که محصول عقل سلیم است بهره می برد. 

  • محمد برزین

شما نسبت به کاری که سخت به نظر می رسد چه عکس العملی  نشان می دهید؟ آیا شما هم از جنس کسانی هستید که در مقابل کارهای سخت واکنش تان فرار است؟ مثال ساده ای بزنم. آیا برای قرار گرفتن در مقابل دوربین و صحبت کردن با خودتون کلنجار می روید؟ 

  • محمد برزین