محمد برزین - معلم

در حال ساخت یک انسان سودمند

محمد برزین - معلم

در حال ساخت یک انسان سودمند

سلام خوش آمدید

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است


یکی از اتفاقاتی که همیشه آرزوی آن را داریم این ست که اگر فرایندی یا فعالیت تاثیرگذاری در دنیا رقم می خورد آن را به در قالب فرهنگ خودمان قرار دهیم و به قولی ایرانیزه اش کنیم. نمونه های فراوانی وجود دارد که نمونه اش می شود
  • محمد برزین
چند روزی هست که دوباره شوق خواندن کتاب به سراغم آمده و با همان حال خوش مشغول خواندن کتاب شدم . البته چیزی که پدید آورنده این میل شد کتابی نبود جز «دموکراسی یا دموقراضه» اثر استاد سید مهدی شجاعی که با شمشیر برنده طنز  به جان تئوری های بگارگرفته غربی ها افتاد. داستان کتاب به گفته نویسنده به زمان های خیلی دور برمیگردد که پادشاهی در روزهای آخر عمر خود برای ماندگاری سلطنت در خاندانش دست به اقدامی میزند که نویسنده از آن برای نقد های خود از بروکراسی استفاده نموده است . 

البته بنده خودم نسبت به کتاب یک نقد جدی دارم و آن حاشیه های فراوان و حوصله سر بر آن است که واقعا آدم رو از خواندن ادامه داستان منصرف میکرد و پیشنهاد من برای عزیزانی که این کتاب را میخوانند این است که برای درک بهتر کتاب جملات دموقراضه که با خط کلفت تر نوشته شده و صفحات پایانی کتاب رو خوب مطالعه کنند .

  • محمد برزین
در دوران پیشا موبایل 1 کافی بود از عزیزت آدرسی داشته باشی تا بهانه ای شود برای دست به قلم شدن و نوشتن از دلتنگی ها و کمبودها و بی قراری ها . آن دوران که به نظرم دوران طلایی عشق های واقعی بود از انواع و اقسام دلبری برای یار سفر کرده استفاده میکردند . شاید استیکر 2 به معنای امروزی وجود نداشت اما هنوز شمع هایی که با شعله ای نسبتاً بلند در حال ذوب شدن بود را به خاطر دارم . زمانی که عشق رنگ و بوی دیگری داشت . دوران پاره سنگی برای ما دهه شستی ها دوره ای بود که مادرها دم غروب در هیاهوی بازی کودکان در کوچه های خاکی بر تکه سنگی یا دیگ سیاه سوخته ای می نشستند و حرف های مهم خودشان (از نظر بابا حرف های خاله زنگی) میزدند ، از شام و شوهر و کپسول گاز و کوپن قند گرفته تا توت و تانک و بمباران و شهید تازه محل ... 
دوران چوب دستی و لاستیک موتور و هفت سنگ و وسط بازی ، دوران بازی های مختلط با دختران محل بدون هیچ فکر و نیت شیطانی ، دوران تیله بازی و گل کوچک و صف سیمان ...
آن زمان ها نوشتن درمانی بود بر دردهای غیر قابل التیام و امروز نیاز دوباره ای به آن پیدا کرده ایم در جایی که صفحه ای شسشه ای مانندگوی جادوگران تمام دنیا را در پیش چشمانمان به نمایش در آورده است . 


1- دوران قبل از ساخت موبایل 
2- همان شکلک خودمان یا ایموجی 

  • محمد برزین

سلام 

میگفت انسان باید انقدر خاکی باشه که وقتی باران اومد گلی بشه . 

خودش خیلی حرفش برو داشت . 

کارش از خاکی باش گذشته بود به مرحله گلیَّت رسیده بود . 

وقت زیادی رو صرف نوجوانان و جوانان میکرد و سعی میکرد از تمام امکاناتی که داشت و میتونست داشته باشه برای رشد فکری و معنوی بچه های محله اش استفاده کنه . 

جواب داد بالاخره دوستاش و بچه محل هاش زیر تابوتش رو گرفتن ، تابوتی که روش پرچم کشورمون بود ... از اون به بعد بهش میگفتن شهید ...


1- خیلی خاکی بود خیلی خودشو ندید میگرفت 
  • ۱ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۳۲
  • محمد برزین

خوشحالم تورو دارم حسین جان

آخرین مطالب