یکی آهسته، آن یکی کمی تند، دیگری مانند نقل خوردن بچه ها صفحات را یک یک ورق می زنند و به پایان کتاب نزدیک می شوند. این وسط انسان است و دیدن از روی دست دیگران. اینکه دیگران چگونه می خوانند. چگونه ادامه می دهند. قبل و بعد هر کتاب چه می کنند. از روی دست دیگران پیش رفتن برای شروع خوب است اما اگر به درک عمیقی از شیوه ی شخصی نرسد شاید زیان نداشته باشد ولی آنچه باید باشد نیز نیست. نگاه کنید. کپی کنید. تکرار کنید. ادامه دهید. این تا جایی که شما را در مسیر نگه دارد خوب است. یک مرحله ی جامانده را به عنوان پاشنه آشیل شیوه مطالعه در نظر بگیرید. آزمایش سبک های مختلف.
آزمایش سبک های مختلف
عده ای در این مرحله ی تک آزمایش از خواندن منصرف می شوند. شیوه ای را پیش می گیرند. ادامه می دهند. به بن بست می رسند و تمام. همه چیز را کنار می گذارند و از ادامه مسیر منصرف می شوند. ایراد کار کجاست؟ آن ها خیال می کنند شیوه مطالعه شان ایراد دارد. نه. ایراد در انتخاب شیوه های منحصر به فرد است. در بین سبک های مختلف خوانش کتاب باید خواند. آزمایش کرد. نتیجه ها را بررسی کرد. شیوه منحصر به فرد خود را پیدا نمود. گاهی ما به شیوه ای شروع می کنیم. برای شروع خوب است. اما در ادامه و باز شدن پایمان به دنیای متنوع کتاب دیگر آن سبک جوابگوی نیاز ما نیست لذا سبک های مختلف را تلفیق می کنیم و سبک خودمان را که متناسب با شخصیت و هویت ماست انتخاب می کنیم.
از حرکت بین سبک های مختلف مطالعه خسته نشوید. می شود این حرکت را چون بازی ای جذاب دید. از آن بعنوان تقویت کننده ای قوی استفاده کرد تا در آینده الگویی شود برای دیگرانی که چون ما می خوانند و چون ما فکر می کنند.
سلام علیکم
یک نکته جا افتاد:
هر کتابی هم سبک خاص خود را میطلبد.
هر موضوعی هم اینگونه است.