یادداشت برداری
گاهی یک دفترچه یادداشت ساده و یا حتی یک کاغذ مچاله شده می تواند اتفاقی را رقم بزند که قویترین تکنولوژی های امروزی و به حساب خودمان مدرن قدرت آن را ندارد. با یک حساب سرانگشتی به حرف نویسنده پست خواهید رسید که کافیست در بین اظهارنظر همسرتان که بدون توقف دستور خرید منزل را صادر می کند گوجه و پیاز را نشنوید و به خاطر عدم یادداشت برداری خرید به صورت کامل اتفاق نیفتد. خودتان بگویید چه بلایی بر سر مبارکتان خواهد آمد؟
خودم بارها با این مشکل مواجه شده ام که رییس اداره بارها اول صبح و درست زمانی که هنوز ویندوز مغز ما بالانیامده بود و اولین چایی را نخورده بودیم امر به حضور در دفترش را نموده و خرمن خرمن کار انجام نشده ردیف کرد و من ماندم و حافظه ای که بشدت درگیر مسائلی است که جایی برای پر شدن ندارد. ساعتی بعد برای جمع بندی کارها متوجه می شدم که بله چشم شما روز بد نبیند خیلی از مهمترین کارها در بین آن همه امور گم شد.
هر طور دوست داری یادداشت کن
یکی از همکارنم همیشه (به معنای واقعی همیشه) یک خودکار و کاغذی سفیدی به همراه دارد. در بین نماز (بین الصلوتین)، وسط کار، وسط صحبت و هر جایی که شما فکر کنی ناگهان کاغذ و خودکارش را در می آورد و کلمه ای یا شکلی را روی برگه یادداشت می کند. حضور ذهن ندارم که در پاسخ به این سوالم که چرا این کار را می کند چه شنیدم. بارها در فاصله چند ده سانتی من شروع به نوشتن می کرد و می دیدم که عبارات و کلماتی را استفاده می کند که هیچ مفهومی ندارد و یا تصویری را می کشد که هیچ چیی را در ذهنم تداعی نمی کند. شما هم می توانید هر جوری که دوست دارید یادداشت کنید به شرطی که به این قید پایبند باشید که باید کوتاه بنویسید.
رابطه ما با نوشتن باید تغییر کند
شاید این سوال برای شما هم بوجود بیاید که چرا باید بنویسیم؟ کافی است در علامه گوگل جستجویی ساده کنید تا پاسخ های بی شماری نسبت این سوال دریافت کنید. نوشتن باعث می شود که شما مانند مدیری جوان و انقلابی سلول هایی را که مدتهاست به تن پروری عادت کرده اند و تن به کار نداده اند را از لب ساحل جدا کرده و در خطوط تولید بکار گمارید. حتما درباره تنبلی ذهن شنیده اید. این همان تعریف تنبلی ذهن است اما به زبان خودمانی تر. وقتی می خوانیم قسمتی از مغز فعال می شود که وظیفه دریافت را دارد. وقتی کار به مباحث تحلیلی می رسد قسمت بیشتری از مغز درگیر کار می شوند و البته این را می دانیم که اکثر انسان ها در مرحله اول گیر می کنند و کارشان به تحلیل نمی رسد. بعد از تحلیل نوبت نوشتن می شود.
نوشتن حصل بالا آوردن است. گلاب به روی مبارکتان وقتی کسی می نویسد یعنی چیزی را دریافت کرده، قورت داده، هضم کرده و حالا باید بالا بیاورد با این تفاوت که در هضم غذا، دریافتی های مفید جذب می شوند ولی در دریافت علمی خروجی به صورت گفتار و نوشتار خود را نشان می دهد.
اگر می خواهید ماندگار بشوید بنویسید.
یکی از معجزه های پیامبر قران است. چرا پیامبر اصرار بر کتابت قران دارد؟ باید برای حفظ اثر حتی اگر قران باشد به حالت مکتوب در بیاید. اگر میخواهید اثری ماندگار به جای بگذارید یکی از راه های آن نوشتن است. همین ویلاگ نویسی ساده را هم دست کم نگیرید. خیلی از معرفوترین افرادی که در حوزه نویسندگی فعالیت دارند معروف شدنشان رو مدیون وبلاگشان هستند. نمونه این نویسندگان خانم آن هندلی است که می توانید وبلاگ ایشان را در لینک زیر مشاهده کنید.
