کتاب مانند ...

دیروز زمانی زیادی از وقتم صرف مطالعه شد شاید حدود 7 الی 8 ساعت و این لذتی فوق العاده را برایم به همراه داشت. ماجرای فکر آوینی کتابی که دیروز حسابی ذهنم را به خود مشغول کرد و توانست کاری کند که با خیال راحت در کنار مطالعه یادداشت کنم و بساط تحقیق در مورد برخی کلمات را جور کرد.

شاید این سوال در ذهن شما هم بوجود آمده که چرا کتاب بخوانیم.

بحث مفصلی را در این خصوص میثم مدنی عزیز در وب سایت خودش راه انداخته که جای تشکر دارد. اما برای خودم جوابی که وجود دارد این است که کتاب بخوانیم تا پاک سازی شویم. البته منظور اینجا مطالعه کتاب های خوب است. پاک سازی یعنی چه؟ اینکه در هنگام مطالعه، یک سری باگ ها و درگاه های نفوذ و ویروس پذیر خودمان را شناسایی می کنیم. نقاط ضعفمان پدیدار می شود و به این نتیجه خواهیم رسید که از کجا ضربات مهلکی را دریافت کرده ایم. مطالعه کتاب خوب تصویری درست را برای ما ایجاد می کند که مانند نقشه راه است و می توانیم با توجه به آن ادامه حیات بدهیم. 

کتاب می خوانیم تا متوجه شویم چطور نگاه کنیم. به عنوان مثال جوان 20 ساله چطور به زندگی نگاه می کند و فرد 60 ساله چطور؟ این خاصیت کتاب است که تعادل را برقرار می کند چه آن جوانی که باید ریز بین تر شود و آن فرد مسنی که باید وسعت نظر داشته باشد. کتاب این تعادل را بوجود خواهد آورد. 

بگذارید چند تعریف من درآوردی از کتاب را که خودم این وقت شب به آن رسیده ام را بنویسم. 

کتاب مانند حلیم محرم هاست که درست شدن زمان می برد و نتیجه اش را دیگران هم می برند.

کتاب مانند بالشت است یکی سفتش را دوست دارد یکی نرمa را. در بالشِ سر محتوا پرمرغ و پنبه است در کتاب خواندنی و تحلیلی. 

کتاب مانند یخچال دو قلو است هر بخشی از آن کاربردی دارد اما کلیتش ثابت است. 

پیشنهاد: کتاب خواندن را از کتاب های داستانی سبک شروع کنید.