وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

خوشحالم تورو دارم حسین جان

آخرین مطالب

۱۱ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

ساعت های زیادی را صرف مطالعه میکنی. اما نتیجه ای که باید از مطالعه بگیری حاصل نمیشه. مشکل کجاست؟

یکی از لازمه های مطالعه، تفکر بعد از مطالعه است. این تفکر حکم انباردار را دارد. انباردار ورودی ها را دریافت میکند. پس از تشخیص ماهیت، کالا را شماره گذاری و طبق استاندارد طبقه بندی در جای خودش قرار میدهد. 

حال فکر کنیم استانداردی وجود نداشته باید و انباردار نیز تمام آنچه دریافت کرده را هر جا که خالی دید قرار دهد. چه اتفاقی می افتد. اوضاعی که بازار شام در مقابل آن ضرب المثل خواهد بود. 

تفکر بعد از مطالعه دریافتی ها رو طبقه بندی و کدگذاری و درجای مناسب خود در حافظه قرار میدهد. نکته مهم اینکه مغز با تفکر در مورد موضوع، ارتباط بین اطلاعات گذشته و یافته های جدید را نیز پیدا و زنجیره محکمی از اطلاعات را می سازد. 

  • محمد برزین

💍قلب حکم سرپرست رو داره و حیات و زندگی اعضا به قلب تحت اختیار قلبه. یعنی اگه قلب کم کاری کنه اعضا زندگیشون رو از دست میدند.

چشم بدون قلب نمی بینه
گوش بدون قلب نمی شنوه
زبان بدون قلب ، سخن نمیگه
دست بدون قلب نمی نویسه

🧣امام حکم قلب رو داره
فکر میکنید خدا برای یک انسان واحد این قلب رو قرار داده تا حیات بهش بده ولی برای حیات جامعه فکری نکرده؟ امام قلب و قدرت تفکره جامعه است.


🎒 امام حکم مغز و نیروی تفکر رو داره
مثالش اینه! آدم مست هم چشم و گوش داره. اما یه وقتایی خواهر و مادر خودش رو به عنوان چیزی دیگه می بینه و بهشون تعدی میکنه.


🧂چشم هر آنچه رو که میبینه بهش شک میکنه. میفرسته برای مغز. مغز درستی یا نادرستی دیده تایید میکنه. اونوقت چشم میگه این تصویر مثلا دیواره. مغز یه آدم مست

فکر میکنید خدایی که برای یک انسان واحد کنترل قرار داده جامعه رو از تنظیم کننده و هدایت کننده محروم میکنه؟

#امام_شناسی

صفحه ایتا رو هم دریابید

  • محمد برزین

حدود نیم ساعتی از خوردن صبحانه گذاشته و من مشغول خواندن روزنوشت های شاهین کلانتری هستم. هر وقت دلم برای نوشتن تنگ می شود و میخواهم شروع کنم سراغ نوشته های شاهین و آن سایت ساده اش می روم. نوشته های شاهین اینقدر انرژی بهمراه دارد که وقتی موس در چنگال مغزم اسیر می شود ده ها صفحه را با لینک های مرتبط وا می کنم. 

خواندن را دوست دارم و نوشتن را بیشتر. هنوز نتوانسته ام نامی برای نوشتن انتخاب کنم. منظور همان استعاره است. استعاره ای هیجان انگیز که اگر کسی پرسید چه میکنی با ذوقی وصف ناپذیر بگویم مشغول به ... 

اینجا برای بار چندم تشکر می کنم از شاهین عزیز بابت نوشته های پر از حال خوب. 

وب سایت شاهین کلانتری

  • محمد برزین

می دونستی که مغز ما تا آخرین دقاییق زندگی قدرت تغیییر داره؟ وقتی مطالعات عصب شناسی و شناخت مغز رو مرور می کنم واقعا توی کار خدا می مونم. راستی این انسان چقدر قدرتمنده؟ با این تفاوتی که خدا در ما و حیوانات قرار داده چه لطفی در حق ما کرده؟ ما چقدر می تونیم متفاوت تر ازاین چیزی باشیم که الان هستیم. 

گاهی به این حدیث فکر میکنم که چرا واقعا یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت مهمتره و این تفکر چه میکنه با زندگی انسان. امروز در حال مطالعه کتاب اینترنت با مغز ما چه میکند بودم. یه کتاب فوق العاده که اطلاعات باحالی رو در خصوص تاثیر اینترنت بر مغز بیان میکنه. در بخشی از این مطالعه رسیدم به فصل تاثیرکتاب بر مغز. هنوز مات و مبهوب اثر این مطالعه بر مغز هستم. 

محققان از اسکن های مغزی استفاده کردند تا ببینند هنگام مطالعه داستان در مغز انسان چه اتفاقی میافتد. آنان دریافتند  که خوانندگان هر موقعیت جدید در داستان را در ذهن شان شبیه سازی میکنند . جزییات کنش ها و احساسات از متن گرفته شده ، با دانش شخصی خواننده از تجارب گذشته اش ترکیب می شوند. ناحیه ایی از مغز که در این فرآیند تحریک می شوند همان هایی هستند که وقتی افراد فعالیت های مشابهی را در دنیای واقعی انجام می دهند یا تصور و مشاهده می کنند برانگیخته می شوند. مطابق یافته های این پزوهش ژرف خوانی به هیچ وجه یک کنش غیرفعال نیست ، خواننده با کتاب یکی می شود. 

  • محمد برزین

میدونید دیگه حسن آقا از اون کسانیه که نمونه اش واقعا کم پیدا میشه. شایدم نشه. اینقدر کسی تلاش کنه برای هدفی که خیلی ها می گن نمیشه. همه دنیا دست به دست هم دادند سالها که نشه. هر کاری از دستشون براومد کردند که نتونه. اما می گفت باید بسازیم. جوری هم کار کنیم که توی مکانیکی های شهرها بشه موشک تولید کرد. هدف والا. حذف اسرائیل از نقشه جهان با استراتژی جهاد بی وقفه علمی و کار مخلصانه حرفه ای.

 

داداشم

دورت بگردم

وقتی ما کسی مثه حسن آقا رو داریم و می تونیم به عنوان یه الگو بهش نگاه کنیم چرا استفاده نکنیم. عزیردلم درس خواندن حال حسن آقا رو خوب میکنه. درس خواندنت باعث میشه حسن آقا برات دعا کنه.  من مطمئنم اگه درسی که میخوانی رو با هدفی که حسن آقا داشت در یک راستا قرار بدی موفق میشی.

داداش عزیزم

تو می تونی هم در کار درس هم در کار عملی با تکیه به پشتوانه علمی کشور و متوسل شدن به دامن اهل بیت علیهم السلام و واسطه قراردادن شهیدی مثه حسن آقا بترکونی.

 

بخند! خنده هاتو دوست دارم

 

  • محمد برزین

هر چی به آخر شب نزدیک میشیم شوقم بیشتر میشه. من چند مدته آخر شبها حکایتی دارم با پیام رسان ایرانی ایتا. هر چه قدر اینستا برام درد داشت و غصه و فشار انگار ایتا پیام آور مهربانی شده. آخر شبا منتظرم که جانم دست به گوشی بشه. با یه سلام عزیزجان شروع کنه و شب بخیری بگه تا راه حرف زدنش وا بشه. یه شب از درس ها و فشارها بگه و یک شب از دردها و غصه های مسجدی که اهالی اون هنوز درک نکردند که در دهه پنجاه و یا چهل نیستیم و این طرز برخورد با نوجوان و جوانان نیست و هزینه این رفتارها رو ما در کف میدان میدیم. 

اسمش میاد دلم براش پر میزنه. چندمدتی هست که خیلی باهم ارتباط نداریم و تمام دلخوشی این مدتم همین آخرشبها و پیام های ساده ایه که بینمون رد و بدل میشه. دیشب درد داشت. از مسجد می گفت. از سیستم دور زدن جوانان گرفته تا حرف و حدیث هایی که به ناحق زده میشه. جان دلم دیشب نگران مسجدبود. نگران جوانایی که ظرفیت فوق العاده ای دارند ولی به چشم نمیان. همینایی که محرم کاری کردند کارستون. کاری که خیلی ها رو انگشت به دهان گذاشت. از دکور و تزیین هیات گرفته تا چینش برنامه و سخنران و اتاق کودک. 

ماجرای مسجد از اونجا شروع شد که بچه های هیات، فضایی که در اختیار کانون مسجد بود و سالها مورد استفاده قرار نمی گرفت رو مرتب کردن برای کارهای فرهنگی. از طرفی مسئول کانون مسجد هم خود بچه هامون هستند. ولی هیات امنای محترم بی دلیل و بخاطر اینکه مجموعه های جانبی مسجد نتونند قدرتمند بشن و یا هر دلیلی که ما ازش بی خبریم با بچه هایی که داشتن نظافت میکردند برخورد کردند. برخوردی که به یقه گیری ختم شدو اومدن پلیس و صورتجلسه. 

چرا؟ چون حکومت پیرمردها باید ادامه داشته باشه و مسجدی که روزی چند صف جوان و نوجوان داشت الان شده خانه سالمندان. حضور سالمندان ارزشمنده و برکت . ولی مسجد بی جوان ... 

جان دلم نگران نباش. این روزهای سخت تموم میشه و دوباره به روزهایی برمیگردیم که مسجد پر بود از بچه های باحال و با معرفت. دوباره دوباره دوباره... 

کاش می تونستم بنویسم که دوباره من و تو کنارهم قرار میگیریم و دیگه مجبور نیستیم یواشکی همدیگه رو نگاه کنیم. این یه خط تقدیم به داداشم که دلم خیلی براش تنگ شده. 

جانا شاید کسی که داداشش از دوره فقط میفهمه حال این روزهای منو . دلتنگتم و خیلی دوست دارم 

  • محمد برزین

کاری از دستم برنمیاد جز اینکه بخشی از یه متن فوق العاده شون رو براتون بذارم تا برید سراغشون.  من از صبح که باهاشون آشنا شدم نمیتونم از وبلاگشون دل بکنم. این فرصت طلایی رو از دست ندید. 

چریکی که معشوقِ من است.

نشسته لبۀ ایوون و داره مطالبی که می‌خواد تو جلسۀ ساعت هفتِ غروبش با بزرگانِ منطقه بگه، مرور و مرتب می‌کنه. هوا اینجا خیلی گرمه، می‌رم براش یه شربت سکنجبینِ خنک درست می‌کنم و با چند برگ کاهوی تازه که دیشب از چابهار خریده و دوست داره، آماده می‌کنم. چادررنگه‌م و سرم می‌کشم و می‌رم رو ایوون کنارش می‌شینم. 

بهش می‌گم ویار کردم شاگردبنّا...

دست از نوشتن برمی‌داره و دستاش و رو به آسمون می‌گیره و با عجز و لابه‌ای بانمک می‌گه: یا غیاث المستغیثین :)

دو تایی می‌خندیم و می‌گه: بسم الله! سراپا آمادۀ مرگم :)



ادامه مطلب در وبلاگشون مطالعه بفرمایید. 

اینجا کلیک کنید تمومه 

  • محمد برزین

الهی حسرت به دل نمونید. حسرت کارهایی که باید انجام میدادید ولی به بهانه های بی خود ترک کردید و الان باید به تماشا بشینید و غصه بخورید. یکی از حسرت های من دراین مدت مطالعه هزار صفحه در هفته بوده. آره هزار صفحه ناقابل. کاش از وقتم بهره بیشتری می بردم و استفاده از زمان های پرتی که داشتم کتابهای بیشتری میخواندم. 

یوم الحسره ای که در قران ازش اسم برده برای من در همین دنیا تجربه شد. وقتی با برخی ها در حال بحث کردن هستم و سعی میکنم از داده های فراوانی که در ذهن دارم استفاده کنم به ذهنم خطور میکنه که خدایا من در مورد این موضوع چرا مطالعه نکردم در حالی که در حوزه کاری و تخصصی م بوده و باید تا به حال مثلا ده جلد کتاب با این موضوع می خواندم.

این چند روز ساعتی رو پای درس آقای دکتر علی غلامی نشستم و خیلی خیلی به ضعف خودم پی بردم. چطور ایشون با یقین کامل می گفتند که هیچ وقت پرت و بیهوده ندارد و چطور در تمام مدت از وقتشون دارند درست استفاده می کنند. یه سری افراد برای گرفتن روحیه عالی اند یکی ازاین دسته افراد ایشون هستند که خیلی منطقی به سوالات پاسخ میدند. 

  • محمد برزین

اگه این سوال رو این روزا کسی از من بپرسه میگم دارم فحش میخورم و استدلال میارم. همینقدر ساده. کافیه صفحه اینستامو بدم دست یک ادمین تا بعد از بیست و چهار ساعت با حالتی کاملا جنون آمیز صفحه رو دو دستی تقدیم کنه. 

صبح که میشه دایرکت ها رو چک میکنم و روزخودم رو با فحش های رکیک شروع و آماده میشم برای خواندن کامنت های بی انصافانه و در حد اعلای بی ادبی. بعد که ناشتایی رو زدم میرم سراغ محتوا. گاهی این پروسه چند ساعت من رو درگیر میکنه. 

غروب خسته و داغون میرسم خانه. کمی استراحت و بودن در کنار خانواده و رفتن به اتاق مطالعه و خواندن و طراحی و تدوین و ... 

این پروسه در هفته های اخیر تکرار شده است. 

  • محمد برزین

همیشه گفتم و بازهم می گم مقایسه ایران قبل و بعد انقلاب مثه مقایسه نون خشکه به کباب بره. 

هم آمارهای جهانی موجوده هم اعتراف غربی ها هم اعتراف درباریهایی که در اون طرف دارن زندگی میکنند و کمی پشیمانند. 

بس کنید تو رو خدا این بازی مسخره خودتحقیری رو . 

چشمات رو باز کن عزیز دلم. 

هیچ خبری در غرب نیست. 

و اگه نبود دوران خفت بار اواخر قاجار و پهلوی و سال های اسف بار دولت حسن روحانی ما امروز به معنای واقعی کلمه به العلم سلطان رسیده بودیم.

هر چند در برخی موارد به این پادشاهی نزدیک شده ایم که نمونه ش شاهد پهباد انتحاری ماست که در حال جولان در اروپاست و باز هم عده ای خودشون رو به ندیدن زده اند کی بود کی بود من نبودم که دیدم راه انداختن. 

  • محمد برزین