یکی آهسته، آن یکی کمی تند، دیگری مانند نقل خوردن بچه ها صفحات را یک یک ورق می زنند و به پایان کتاب نزدیک می شوند. این وسط انسان است و دیدن از روی دست دیگران.
قرار است کتاب و مطالعه از سبد خانواده ها حذف شود. شرایطی که در آن قرار گرفته ایم چیزی غیر این را روایت نمی کند. کتابهایی با کمترین حجم ممکن اندازه سفره شاهانه
همیشه از رفتن بیزار بودم. ترجیح می دادم ساعت ها کنار کتابخانه ام و در میان سر و صدای نویسندگانی که هر کدام حرفی برای گفتن داشتند
چرا نباید خیلی به این کتاب ها توجه کنیم؟
هر انسان دنیای متفاوتی دارد. نگاهی که به جهان دارد کاملابا دیگری متفاوت است. شاید در برخی موارد شباهتی بین دو نفر در درک مسائل باشد ولی باز ریشه
تاکید بر نوشتن یکی از اقدامات اساسی امام صادق علیه السلام در دوران زندگی گهربارشان می باشد. شاگردان دعوت به کتابت می شدند.
چه اصراری به پایان دادن کتاب دارید. کتاب دوم و سوم و پنجم و هزارم چیزی به شما اضافه نمی کند اگر صرفا هدف خواندن باشد.
خیلی اوقات که اوضاع رو به راه نیست کتابی را باز می کنم. چند خط می خوانم. احساس می کنم که خون در رگهایم جاری می شود.
تجویزم سکوت است. سریعا بعد از مطالعه. کمی سکوت کنید و وارد هیاهوی شبکه های اجتماعی و نشستن پای جمع های هرچیزبگو نشوید.
یکی از چیزهایی که اکثر آنهایی که خلوت های طولانی را تجربه کرده اند خسته شدن از این تکرار است. تکرار دیدن کلمات. تکرار حرف های دیگران