دیشب با اجازه تون دو جا هیات دعوت بودم و هر دو جا کنسل شد . اولی رو خودشون کنسل کردند چون ساعت برنامه شون تغییر کرد و با برنامه من تداخل داشت و هیات دوم رو خودم کنسل کردم چون یه ناهماهنگی رو انجام دادن که از گفتنش معذورم .
خب شام شهادت خانوم حضرت زهرا سلام الله علیها حیف بود از دست بره لذا محله مون یه هیات نوجوانها داره که هفت هشت تا بچه کم سن و سال جلسه روضه میگیرن .
به مسئولشون که اونم یه نوجوان از شاگردای خودمه پیام دادم که امشب میام هیات . آقا سر ساعت و طبق وعده اومدم جلسه . منو که دیدن شاخ در آوردن انگار تا حالا منو ندیده بودند در حالی که بچه های محله مون هستن و با من سلام علیک دارند .
هی باهم درگوشی حرف میزدند و میخندیدند . لحظاتی که گذشت برنامه شون با قران شروع شد و بعدشم سه تاشون زیارت خودندن و بعدشم یه کوچه زدند و نوبت سینه زنی شد .
آقا کار نداریم دم سینه زنیشون انقدر باحال بود یاد جلسه محمود کریمی یا سید مجید افتادم . آهنگ خاصی داشت که آرامش میداد و البته هیجان سینه زدن رو در آدم بالا میبرد .
5 تاشون سینه زنی خوندن و فکر نمیکردم توی محله مون چنین استعداد هایی وجود داشتن که هیات ها ازشون غافل بودند . از شما چه پنهون اندازه یه سال سینه زدم . چون عمدتا خودم میخونم و فرصت سینه زدن توی هیات کم پیش میاد . لذا بعد یه سینه زنی مفصل بهم گفتن حالا نوبت شماست که حرف بزنی ...
خلاصه اینکه خیلی خوش گذشت
یه هیات بی حاشیه با فوران حال خوش رو تجربه کردم .
اللهم الرزقنا همیشه از این هیات ها