خسته نشو! این شعار جماعتی است که چندین سال است برای از پا در آوردن نظام از داخل زحمت می کشند. بندگان خدا انسان های از خود گذشته ای هستند، تمام زندگی خود از فرزند و همسر و شغل و موقعیت اجتماعی را فدای آرمان خود می کنند. شبانه روز تلاش می کنند، از نوشتن گرفته تا جلسات مکرر. در حصر باشند یا آزاد فرقی نمی کند از تکنیک یهودی مظلوم گرایی برای پیروزی استفاده می کنند. بیشتر توانشان زمان انتخابات صرف می شود. مخلصانه کار می کنند چون خدا مخلصین را دوست دارد.
این بخت برگشته ها از تیره و قماش خوراج هستند که روزی با نظام بوده اند و جای سجده های طولانی بر پیشانی عده ای شان خودنمایی می کند و اسم امروزی شان لیبرال است (البته خود را به لیبرالها نزدیک کرده اند و گرنه معنای لیرال چیز دیگریست)در راه رسیدن به هدفشان از هیچ کاری مضایغه نکرده اند از مصاحبه های داخلی گرفته تا خارجی، از فتنه های خیابانی گرفته تا فتنه های اقتصادی و ... خلاصه تلاششان ستودنی است. این جماعت که زمانی از دندان برای جویدن ریشه های انقلاب نوپا استفاده می کردند حالا با اره موتوری مشغول خدمت رسانی به نظام سلطه و استعمار هستند.
عزیزانی که به لطف بی نظارتی، از کرسی دانشگاه گرفته تا آن بالا مالاها همه جا هستند و توفیقی است برای سیستم های نظارتی که دشمن انقلاب را با مهربانی به اوج می رساند، خدمات می دهد، پول می دهد و کسی گوشش بدهکار این کلام گوهربار نیست که فرمودند: این را توجّه داشته باشید، گزارشهایی که به من میرسد نشان میدهد که یک جریانی -این را من «جریان» احساس میکنم- در کشور سعی میکند آموزشوپرورش را از چشمها بیندازد؛ ارزش آموزشوپرورش را و اعتماد به آموزشوپرورش را در دلها از بین ببرد؛ مقاصدی دارند. این [جریان] از بیرون هم هدایت میشود. حالا بعضیها لجشان میگیرد؛ تا ما میگوییم دستهای خارجی، میگویند شما مدام به خارجیها حمله میکنید! نه، ما ضعفهای خودمان را میبینیم؛ اگر ما قوی باشیم، آن خارجی هیچ غلطی نمیتواند بکند، امّا او از همین ضعفهای ما است که دارد استفاده میکند، برنامهریزی میکند، نقشه میکشد، نفوذ میکند؛ راههای مستقیم را کج میکند، معوج میکند.۱۳۹۶/۰۲/۱۷
یکی از لازمه های خط فکری آنها روراستی است اما با دشمن. مثال فراوان است و به علت مشکلات امنیتی بیان نمی کنم. در عهدشان محکم هستند و داریم می بینیم که مدت هاست آمریکا از برجام خارج شده ولی دست بردار نیستند و می گویند اروپا مانده، اول آنها بروند بعد ما برویم .خیلی به عهد خود وفادارند و فرقی نمی کند شیطان باشد یا شیطان صفت. یکی دیگر از شاخصه های مهم آنان مکتبی بودن است. ضریحی برای امام راحل ساختند و مکتب آیت الله خیلی صبور را عملی کرده اند و بر اساس این مکتب است که عاشق مذاکره اند زیرا در بخشی از اصول مکتبشان می خوانیم: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه 7 موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود.
یکی، جنگ عراق علیه ایران بود. نوشتم شما در زمان حیات خودتان جنگ را تا بیست سال و تا آخرین نفس مطرح کردهاید. آیا معنی آن این است که آنهایی که پیرو شما هستند باید تا آخرین نفس بجنگند؟ …مسأله بعدی…. مسأله دیگر، شورای نگهبان بود…مسائل دیگری هم بود که من از ایشان خواستم از جمله مسأله رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟»[1]
پس از انتشار این سخنان و طرح انتقادات جدی به آن در کشور، آقای هاشمی در واکنش به این انتقادات در یکی از دیدارهای نوروزی میگوید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.»
دقت بفرمایید! امام پاسخ ندادند و این یعنی سکوت علامت رضاست. پس از شنیدن این استدلال محکم تن انیشتین در قبر دچار چنان لرزشی شد که هنوز قطع نشده است.
این گوشه ای از مهمات مکتبی است که چشم امیدش به آمریکاست و بر اساس این تفکر احتمالا ظهور باید آمدن "بت من" یا "زورو" باید باشد چون اگر بر اساس مکتب اهل بیت علیهم السلام عمل می کردند باید به این جمله شهید مظلوم بهشتی می رسیدند که می فرمود: نان میخوریم ولی تسلیم آمریکا نمی شویم.
ختم کلام؛ تصمیم گیری ها بر اساس مکتب فکری است. یکی از بر اساس تفکر روح اللهی تصمیم می گیرد که می گوید آمریکا شیطان بزرگ است و دیگری بر اساس مکتب هاشمیسم تصمیم می گیرد که می فرماید: آمریکا کد خداست.
خسته نشو .