باید شروع به نوشتن کرد تا به بی سوادی خود پی برد. بی سوادی نه به معنای عام خود. همیشه فکر می کنیم که در مورد موضوعات مختلف صاحب نظر هستیم و می توانیم ساعت ها در مورد آن موضوع حرف بزنیم. کافیست قلم را برداریم تا متوجه بی سوادی خود گردیم.
این موضوع ربطی به قدرت نوشتن ندارد. قدرت نوشتن بحثی مهم است اما اینجا حرف ما چیز دیگریست که که به آن طبقه بندی موضوعات در ذهن می گوییم. اجازه بدهید این سه چهار کلمه را در ذهن نظام مند خلاصه کنم.
ما روزانه در مورد مسائل مختلف حرافی می کنیم (حرف هایی که نیاز نیست زده شود )و این حرافی ها شاید ساعت ها به طوبل بیانجامند. اما اگر قرار باشد آن ها را به صورت نوشته تبدیل کنیم باید ساعت ها به برگه خیره شویم و ته خودکار را مانند چوب شور نوش جان کنیم. چرا؟
یکی از دلایلش همان نظام مندی ذهن است. مثال ساده تر آن می شود رایانه. وقتی ما فایلی را در کامپیوتر ذخیره می کنیم پوشه ای را برای آن در نظر می گیریم. یعنی عکس ها را در پوشه ای قرار می دهیم و متن و فیلم و موارد دیگر را در پوشه های دیگر قرار می دهیم. این کار باعث می شود که در مواقع نیاز به راحتی به آن ها دسترسی داریم و دچار سردرگمی نمی شویم. حالا ای نسوال مطرح می شود که آیا ذهن نیز چنین قابلیت تفکیک کنندگی را دارد یا خبر؟ یا اینکه چطور می توانیم کاری کنیم که اطلاعاتی که نیاز داریم در زمان نیاز به راحتی در به یاد آورده شوند.
یکی از راه های نظام مندی ذهن، مطالعه نظام مند است یعنی مطالعه بر اساس قواعد خاص. همان سیر مطالعاتی که به شدت مورد تاکید بزرگان می باشد. جدا شدن از درهم خوانی و بی ربط خوانی. حکایت این کار خود من هستم که همزمان کتب تاریخی می خوانم و بدون توقف کتاب سیاسی و اگر حسش باشد انگیزشی و اقتصادی. این می شود که شاید بتوانم در زمینه های مختلف حرف بزنم اما مطلب ارائه شده سطحی است.
نکته بعد در مورد نظام مندی ذهن، فرصت دادن است. مثال آن نیز خیلی ساده و پیش پا افتاده است. شما در هنگام انتقال اطلاعات به رایانه زمانی را جهت کپی شدن در اختیار سیستم خود می دهید یا بهتر است بگویم رایانه زمانی را برای انتقال داده ها (بسته به حجم آن) در نظر می گیرد. افرادی مانند من کتاب تاریخ را که خواندند می بندند و می روند سراغ بازی با موبایل یا چک کردن صفحه اینستاگرام. اما یک کتابخوان حرفه ای بعد از مطالعه فرصتی را به تفکر و استراحت به ذهن خود می دهد تا اطلاعات را بعد از تحلیل در جای درست آن قرار دهد.
این بحث ادامه دارد.
سلام
اصلا همون جمله اول ، تلنگر بزرگی هست :
نه تنها توی نوشتن ، بلکه اگه بذارنمون یه جا و بگن فی البداهه صحبت کن ، تو همون هم می مونیم .
نکته ای هم که گفتید که بعد از مطالعه ، کمی استراحت کنیم خیلی جالب بود و نمی دونستم اصلا !!
تشکر بابت این مطلب مفید :)