حاج قاسم رفت اما هزاران قاسم سلیمانی در این سرزمین وجود دارند که ادامه دهنده آرمان او باشند، ادامه دهنده راه فرزند روح الله. این سرزمین پر است از کسانی که حاضرند نه از جسم حتی نامشان را هم چیزی نماند اما وجبی از خاک این سرزمین مورد تعرض قرار نگیرد.
این روزها چشم ها حکایتی دارند، یا سرخ اشک اند یا آماده باران. انگار باران مهربانی بر سر خیلی ها که حتی رابطه ی مهربانی با انقلاب هم ندارند باریده است. این چنین روزی را فقط برای امام دیده ایم. چشم ها دودو می زنند برای پیدا کردن عکس سردار در کوچه ها و خیابان ها تا لحظاتی هم که شده خیره شوند با چشمانی که اشداء علی الکفار بود و رحما با دوستان...
تمام فضا آکنده از بوی سرداری است که انگار به شهادت رسید تا به برخی یقه سفیدها، مسئولین، مدیران و دست اندر کاران بفهماند می شود 21 سال در سخت ترین شرایط بود اما ذره ای از بیت المال هزینه خود نکرد. می شود شب ها سر روی خاک صحرا گذاشت در کنار لشکری از افغان ها که خیلی ها آنها را حتی برای کارهای ساده هم در این مملکت قبول نمی کردند. حاج قاسم رفت تا دوباره تکرار کند که می شود در لباس خاکی ساده ای بر دل ها حکومت کرد، می شود بدون بیلبوردهای تبلیغاتی، برج و بارو، ماشین آن چنانی و خانه چند میلیاردی سرت بالا باشد. می شود به جای سرمایه داران، فرزندان یتیم شهدای مدافع حرم دورت را گرفته باشند و حال خوب داشت...
دلتنگم ...
مردی واقعی خدا بیامرزتش