مارگارت فارستر دانش آموخته تاریخ و نویسنده 51 نوشته داستانی و غیرداستانی. مطالبی که مشاهده می کنید گوشه ای زندگی کاری خانم فارستر است. در همین چند خط نکات بسیار دقیقی از روش کار کردن خانم فارستر دیده می شود که شاید شما نیز با آن سر وکله زده باشید.
بدترین لحظه برای نویسنده
«بدترین لحظه ای که برای هر نویسنده ای وجود دارد لحظه ای است که با صفحه سفیدی که برابرش قرار دارد تنها می ماند. شروع به کار برایم آسان نیست. هر روز از نه صبح تا یک بعد از ظهر کار می کنم. با قلم می نویسم و نمی توانم از ماشین تحریر و یا کامپیوتر استفاده می کنم. »
اول تحقیق بعد نوشتن
من هم کارهای داستانی و هم غیرداستانی می نویسم که کاملا از یکدیگر متمایز هستند. همیشه اول تحقیق میکنم و بعد می نویسم . در مورد داستان هیچ وقت نشده که از قبل درباره آن فکر کرده باشم، بلکه با آغاز نوشتن به آن فکر می کنم.
فوری سراغ نوشته ام نمی روم
کاری را که امروز می نویسم فردا نمی خوانم و در آن دست نمی برم. چون حالت طبیعی خود را از دست می دهد. خیلی سریع می نویسم. در حدود دو هزار کلمه در روز. در فضای کار داستانی بی نهایت آزاد و رها هستم و به همین دلیل از کار داستانی به غیر داستانی رفتن خیلی مشکل است.
امکانات نوشتن
برای کار کردن به یک میز و صندلی و تعدادی کتاب نیاز دارم. لندن را هم برای کار ترجیح می دهم. چون در آنجا در طبقه بالا کار می کنم و ز اتفاقاتی که در طبقه پایین می افتد بی خبر می مانم. همسرم، هانتر، مرتب این طرف آن طرف می رود. او هم می نویسد و در خانه کار می کند . وقتی که من می نویسم او مشغول قهوه درست کردن و صحبت با پست چی و غیر می شود . چون شب ها می نویسد.»
ماخذ: چگونه می نویسم- کاظم رهبر
جالبه که هم داستانی کار میکنند هم غیر داستانی! چون من هم قصد داشتم ان شاءالله در آینده، هم در حوزهی داستانی بنویسم و هم غیر داستانی.