امروز هوای شهر آفتابی است
خدا به شدت برای بندگانش در این زمستان برنامه تابستانه ریخته است
و ما همچنان نمی دانیم حکمت کارهایش را
خدایا زمستان دلم را بهاری کن
اصلا من سوز گرمای تابستان را برای حال و هوای این روزهایم میخوام
میخواهم در خودم قدم بزنم
ژاکت و پولیوری که مادرم برایم خریده بپوشم
خیس شوم در گرما و تشنگی امانم را ببرد
همان آهنگ قدیمی را گوش بدهم
آرام آرام قدم بردارم
و من باشم و تویی که فرسنگ ها فاصله مکانی هم نمی تواند باعث شود جدا شده بدانمت ...