تو هوای گرم بندر
دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۱۵ ق.ظ
چه روزی بشود امروز. صبح مقداری دیرتر بیدار شدم. اما از آنجا که سرعت تعویض لباسم را در گینس می توان ثبت کرد و از طرفی چون سری با موهای کوتاه دارم معطلی شانه و ژل و مخلفات را ندارم مانند روزهای قبل بدون کمترین تاخیری آماده شدم.
با عجله ای بی جا به سمت ماشین آمدم. سوییچ در جایگاه مقدسش قرار گرفت و چرخش اول... صدا بلند شد؛ توو هوای گرم بندر توی بازار خرمشهر دیدمت با نشناسی نفسم در نمیومد...
یک آهنگ بندری از محسن چاووشی ...
خدا باقی روز را بخیر کند.
ضبط را خاموش کردم چون با «خودم حرف زدن» را به هر چیزی ترجیح می دهم.
یکی از شیرین ترین و مفرح ترین کارهای من زمزمه کردن است و این حلوای قند حال دلم را تنظیم می کند
(این پست برای قبل ایام فاطمیه است)