چریکی که معشوقِ من است.
شنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۰۷ ق.ظ
کاری از دستم برنمیاد جز اینکه بخشی از یه متن فوق العاده شون رو براتون بذارم تا برید سراغشون. من از صبح که باهاشون آشنا شدم نمیتونم از وبلاگشون دل بکنم. این فرصت طلایی رو از دست ندید.
چریکی که معشوقِ من است.
نشسته لبۀ ایوون و داره مطالبی که میخواد تو جلسۀ ساعت هفتِ غروبش با بزرگانِ منطقه بگه، مرور و مرتب میکنه. هوا اینجا خیلی گرمه، میرم براش یه شربت سکنجبینِ خنک درست میکنم و با چند برگ کاهوی تازه که دیشب از چابهار خریده و دوست داره، آماده میکنم. چادررنگهم و سرم میکشم و میرم رو ایوون کنارش میشینم.
بهش میگم ویار کردم شاگردبنّا...
دست از نوشتن برمیداره و دستاش و رو به آسمون میگیره و با عجز و لابهای بانمک میگه: یا غیاث المستغیثین :)
دو تایی میخندیم و میگه: بسم الله! سراپا آمادۀ مرگم :)
ادامه مطلب در وبلاگشون مطالعه بفرمایید.