محمد برزین - معلم

در حال ساخت یک انسان سودمند

محمد برزین - معلم

در حال ساخت یک انسان سودمند

سلام خوش آمدید

۴۰ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

قصیده 24 پروین اعتصامی در مذمت پیروی از نفس که واقعا خواندنش حال آدم رو عوض میکنه رو به عزیزان پیشنهاد میدم و البته این چند بیت که یه جورایی میشد به مذاکره با شیطان بزرگ (آمریکا) بست داد هم خواندنش خالی از لطف نیست . 
نامه‌ی دیو تباهیست همان بهتر   که نه این نامه بخوانیم و نه عنوانش
گفتگوهاست بهر کوی ز تاراجش   داستانهاست بهر گوشه ز دستانش
مخور ای یار نه لوزینه ونه شهدش   مخر ای دوست نه کرباس ونه کتانش
نه یکی حرف متینی است در اسنادش   نه یکی سنگ درستی است بمیزانش
رنگها کرده در این خم کف رنگینش   خنده‌ها کرده بمردم لب خندانش
خواندنی نیست نه تقویم و نه طومارش   ماندنی نیست نه بنیاد و نه بنیانش
شد سیه روزی نیکان شرف و جاهش   شد پریشانی پاکان سرو سامانش

  • محمد برزین
دقت کردید!؟
چقدر زمان به سرعت در حال عبوره 
قبلا زمان مثه ابرها عبور میکرد با آرامش و با متانت خاصی که ازش انتظار هست 
اما الان میری ناهار و برمیگردی به گوشی سر میزنی میبینی یه چیز جدید اختراع شده یا یه تکنولوژی پیشرفته بوجود اومده . 
هر روز سریعتر و سریعتر 
اما با همه این تغییرات و ایجاد ذائقه های تکنولوژیکی جدید یه چیزی جاش محفوظ و محکم مونده اونم چیزی نیست الا کتاب .
آقا این کتاب  چیه ؟ 
وقتی میری سراغش هی مشتاق تر میشی و انگار ترمز دستی نگه داشتن زمان مطالعه است . 

به نظرم اگر میخواهید وقتتون رو کنترل کنید و جلوی سرعت بیش از حد زمان رو بگیرید کتابِ خوب بخوانید 

  • محمد برزین

به نظر شما در این شرایط آیا ادامه تحصیل و حضور در مقطع دکترا منطقیه؟

درس خوندن رو دوست دارم شرایطم طوری نیست که بتونم خیلی وقت بذارم تا بتونم دولتی قبول بشم  و از همه مهمتر اینکه استان ما رشته مورد نظر من رو نداره .  

کلا از امتحان دادن خوشم نمیاد بخصوص مصاحبه که ...




  • محمد برزین

 امروز برادری را ناراحت کردم که نمیداند چون غرق در دوست داشتنش هستم نمیتوانم مضایقه هایش را تاب بیاورم ... 

و شاید نمیداند دل تنگ روزهایی هستم که برای بودن کنارم چها که نمی کرد و برای پیام های دلبرانه اش حال خوشی چندین ساعته داشتم و برای نامه های پشت همش فخر می فروختم .

بودن تو با بودن بقیه فرق دارد .

تو نمیتوانی فقط باشی ...

من دلتنگم 

همین !

  • محمد برزین

ایام عزاداری فصل امتحانات رو خدمت همه عزیزان تسلیت می گم . 

فردا اولین امتحان ساعت هشت شروع میشه و من بر عکس این سالها هیچ تلاشی نمیکنم . 

نمیدونم چرا دلم یه جوریه ... 

روش تصمیم گیری یکی از درس هایی بود که واقعا از خوندنش لذت بردم و حالا شاید فردا هم قبول نشم و نمره خوبی نگیرم ولی درس خوبی بود .


دوره ارشد بخصوص ترم سوم حال و هوای دیگه ای برای همه داره ولی برا من اینطور نیست 

جون یه تصمیم عجولانه باعث شد امتحانات ترم دو رو مرخصی بگیرم و ... 

البته طوری برنامه ریزی شد که با دوستانم پایان نامه رو دفاع کنم  

دعا کنید حس و حال درس خوندن نپره و بتونیم برای دکترا هم پا پیش بذاریم .

حضور در دوره دکترا مثه خواستگاری می مونه خیلی خیلی مشتاقم ولی می ترسم .


  • محمد برزین


نمیدونم شما هم مثه من حساسید یا نه ! 

اســـم دو تابچه م رو خودم انتخاب کردم و شاید خیلی ها ازم ناراحت شدند که حتـــی نظرشون رو هم نخواستم . 

از زمان بارداری همسرم تا چند روز بعداز بدنیا اومدن دو تا پسرام اسم های مختلفی پیشنهاد شد اما ... 

می ترسیدم !

دوست نداشتم کاری کنم که پسرام بعدا توی اجتماع از اسمی که باهاش صدا زده میشن احساس خجالت کنند و از طرفی آدم اسم عشقشو روی چیزی میذاره که قراره عمری باهاش باشه ... 


خدا برای پیامبرش یه مجتبی هدیه فرستاد و خودش هم اسمش رو انتخاب کرد و منم هدیه خداوند رو مجتبی صدا زدم .

خدا پیامبرش رو برگزید و لقب مصطفی یعنی برگزیده داد من هم همین کردم و فرزندم رو مصطفی خواندم . 


و البته نیم نگاهی دقیق به عکس سید مجتبی هاشمی و مصطفی چمران دارم که تاییدیه ای است بر انتخابم ...


  • محمد برزین



بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس

همراهی حسین به سنخیت است و بس

شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس

اسلام بی حسین مسیحیت است و بس

اسلام ما که ثبت شده با شهادتین

کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین




  • محمد برزین


قرار بود به خودم بیایم 

شبها و روزها و ساعتها و دقایق فراوانی را سراغ دارم که از او خواستم مرا به خودم برگرداند .

چند نکته در ذهنم مانند اسپند روی آتش بال بال میزند تا دیده شود 

اول اینکه 

حالا می فهمم چقدر دورم از خودم ...

اینکه سالهاست در پی رسیدن به خودم هستم و نمیرسم ...

شاید اندازه سفر به ماه سختی را تحمل باید کند کسی که بخواهد به خود بیاید.

این به خود آمدن را مانند درّی گرانبها باید جستجو کرد .

به خود آمدن مقدمه "من عرف نفسه" است، شما باید به سمت شناخت خود حرکت کنی و تا در مسیر شناخت و به خود رسیدن قرار نگیری به خود واقعی که تماماً اوست نخواهی رسید.

دوم اینکه تا خودت نخواهی نمیشود 

او اسباب را فراهم میکند و تو باید بخواهی 

سفر که به زور نمیشود ... 

(گفتم سفر به زور، یاد عمه امام زمان عجل الله افتادم و الشام الشام الشام)

برای لذت بردن از سفر و رسیدن به شناخت باید مایل بود، مایل بود در مسیری به درازای زمان حرکت کرد.

خدا ما را برای قرار گرفتن در مسیر شناخت راهنمایی فرما

  • محمد برزین



با این سطح مطالعه باید فقط سکوت کرد!
دیشب دوباره به تهی بودن، به نداشتن داشته ای ارزشمند، با انتخاب اشتباه، به هدر دادن زمان و کلی موارد ریز و درشت دیگر پی بردم . 

به قول حامد همایون:
سکوت میکنم که این سکوت منطقی تره...
  • محمد برزین


جا برای من گنجشک زیاد است ولی 

به درختان خیابان تو عادت دارم 

  • محمد برزین

خوشحالم تورو دارم حسین جان

آخرین مطالب