آقا اعتراض نکن!
شاید هیچ چیز جای نوشتن را نگیرد اما نه این که چرخ نوشتنم پنچر شده باشد نه؛ جانی برای نوشتن ندارم. هر روز به این درگاه وامانده سر می زنم و روزهای خوشم را به یاد می آورم اما در حد یادآوری می ماند و رها می شوم.
دیگر انگشتانم روی کیبورد جای درستش را پیدا نمیکند. خیلی اوقات با انرژی پشت سیستم قرار گرفته ام اما ترور شده ام با باز کردن مرورگر گوگل کروم مانند محسن عزیز ...
نوشتن همین چند خط عذابی عظیم را به جانم انداخته که چرا دیگران را پشیمان می کنی.
لطفا بخندید. اینجا قرار نیست که شما هم دست از کار شیرینی که تمدن سازی میکند بردارید. نوشتن، خواندن را به وجود می آورد و خواندن فرهنگی را نجات می دهد و یا ....
دوستان اهل قلم فکری کنند برای ما وامانده ها!!!