محمد برزین - معلم

در حال ساخت یک انسان سودمند

محمد برزین - معلم

در حال ساخت یک انسان سودمند

سلام خوش آمدید

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

نمای بسته ای از غرب توسط رسانه ها ارائه میشود . 
صورت های گل انداخته از لذت زندگی ، آزادی بیان ، خیابان های خلوت بدون ترافیک ، جاده های بدون خرابی ، ماشین های مدل بالا ، مردمی که ثانیه ای فقر را تجربه نکرده اند . 
سوال ! رسانه ها چه بلایی بر روی تصاویر می آورند . 



تصویر بالا تصویری است که رسانه های غربی از چهار جوامع در حال رشد به مردم خود میدهند.  شاید این جملات باب میل خیلی ها قرار نگیرد اما وقتی از آنها در باره کشورهایی مانند ایران میپرسیم و جواب را میشنویم بیشتر با این مورد کنار می آییم که آنها برای ماندن در بالاترین سطح رضایت مردم از عملکردشان تار نمایی میکنند و دنیای بیرون از کشور خود را دنیایی  پیچیده و غیر قابل تحمل نشان میدهند.  

پ.ن : مبحث ارائه شده با در نظر نگرفتن کوتاهی های دولت های منتخب مردم بوده است .







  • ۰ نظر
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۵۹
  • محمد برزین
منم مثه خیلی از دوستان و هم کلاسی هام وقتی معلم سوالی میپرسید تا کمر به زیر میز فرو میرفتم و تمام حواسم رو جمع میکردم تا چشمای معلم که اون زمان برام حس شکارچی رو داشت بهم نیفته . با اینکه در برخی از موارد جواب رو هم میدونستم سعی میکردم ساکت باشم چون از کتک معلم سخت تر و دردآورتر ، خنده بچه ها بود که چندین برابر بمب هیروشیما تخریب میکرد لذا همه این موراد دست به دست هم میداد تا سکوت کنم . 
گذشت و گذشت تا به مقطع ارشد رسیدم (مثلا ما داریم فوق لیسانس میگیریم) همون حس و حال ادامه داشت تا اینکه یه بار بعد از پرسش استاد حالت زیر بهم دست داد 


بعد از جواب درست یه حس خوبی بهم دست که انگار بهم تی تاب دادند . فکر کردم که چرا تا حالا خودم رو این همه از این حس شیرین محروم کردم برای خنده ای که لحظه ای بود و شاید از اون خنده های دوستان خودم هم میخندیدم .
حکایت خیلی از ماها همینه و امروز با تمام وجود میگم که کافیه مثه تصویر بالا دستتو بالا بگیری و بگی که میتونی جواب بدی .
تمرین کن 

  • ۰ نظر
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۴۱
  • محمد برزین

سلام 

به خاطر دغدغه هایی که دارم بیشتر کسانی که باهاشون در طول روز سروکار دارم قشر جوان و نوجوان هستند . خیلی ظرفیت حرف های سنگین و اعتقادات عجق و وجق رو ندارم یعنی وقتی برای یکی ساعتها حرف میزنم و وقت میذارم ولی باز حرف خودش رو میزنه یه خرده از کوره در میرم . البته کتک کاری نمیکنم فقط غم تموم وجودمو میگیره و میرم توی لاک خودم . 

شاید ساعتها این ناراحتی بهم بریزه رفتارمو اما ... 

واسه همین به خیلی از کسانی که باهام مرواده دارم میگم که در مورد چه موضوعی اصلا باهام حرف نزنن چون نمیخوام حال خوشمو از دست بدم . نمیدونم درسته یا غلطه اما ما قدیم اینجوری نبودیم و واقعا حرف درست و حسابی رو قبول میکردیم . یا الاقل به طرف میگفتیم ما اصلا قبولت نداریم و پای حرف طرف نمی نشستیم . 

حرف جدیدی نبود فقط گفتم بنویسم تا خالی بشم . 


  • ۰ نظر
  • ۱۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۳۹
  • محمد برزین

سلام 

میگفت انسان باید انقدر خاکی باشه که وقتی باران اومد گلی بشه . 

خودش خیلی حرفش برو داشت . 

کارش از خاکی باش گذشته بود به مرحله گلیَّت رسیده بود . 

وقت زیادی رو صرف نوجوانان و جوانان میکرد و سعی میکرد از تمام امکاناتی که داشت و میتونست داشته باشه برای رشد فکری و معنوی بچه های محله اش استفاده کنه . 

جواب داد بالاخره دوستاش و بچه محل هاش زیر تابوتش رو گرفتن ، تابوتی که روش پرچم کشورمون بود ... از اون به بعد بهش میگفتن شهید ...


1- خیلی خاکی بود خیلی خودشو ندید میگرفت 
  • ۱ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۳۲
  • محمد برزین

سلام 

امروز زیاد حال مناسبی ندارم ، طبق سنوات گذشته چشمام در این فصل به شدت سنگین هست و باخماری خاصی برام کار میکنه . حکایت این روزای چشم من اینه که انگار دوست داره در قبال زحمتی که میکشه یه دست مزدی بگیره . به خودم میگم بیام باهاش معامله کنم و نهایتش اینه که باهاش طبق دستمزد تامین اجتماعی یه قراردادی رو ببندم .خوبه دیگه ! سر وقت وا میشه و شروع میکنه به کار و یه تایم مشخصی هم کرکره رو میکشه پایین . 


نعمت های فراوانی به انسان در طول مدت عمر داده میشود که انسان ذره ای نمیتواند شکر داشتنش را به جای آورد و چه خوش گفت خواجه عبدالله انصاری که منت خدای را عزو جل ... 


  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۰۳
  • محمد برزین

سلام 

یکی از لازمه های کار فرهنگی که به شدت در خیلی از فرهنگی کاران دانه درشت(قدیمی و صاحب منصب) کم به چشم می آید قدرت خلق می باشد .قدرت به وجود آوردن چیزهایی که وجود ندارد . خاطرم هست مدتی پیش در جلسه ای حاضر بودم یکی از فرهنگی کاران حرف جالبی زد که تکراری و قابل لمس بود اما همینکه از زبان آن عزیز بیان شد جای بسی خوشحالی داشت ، ایشان میفرمودند : ما هنوز دهه شصتی (شصت یا شست)کار فرهنگی میکنیم .شاید چهارتا پوستر رنگی و اسپیس و بنر اضافه شده اما همان هست که بود . بازخوردی که ما از مخاطب دریافت می کنیم در حد این جمله چند پهلوست : قشنگ شده ... 


قدرت خلق در کارهای فرهنگی به علت تاثیر گذاری در آحاد جامعه از اهمیت زیادی برخوردار می باشد . با مجموعه های متفاوتی کار فرهنگی انجام دادم ولی اکثریت آن مجموعه ها جمله مشترکی رو مثه زورو رو میکردند ، جمله ای که حس پرتاب  از جکوزی به یخچال های قطب شمال رو به انسان میداد . می فرمودند : پول نداریم . در تعریف آن عزیزان آمده بود که فرهنگی کار کسی است که از هیچ چیز همه چیز بسازد .آن بود که این شد .

قدرت خلق ارتباط مستقیم با تفکر دارد ، تفکر و تعقل بوجود می آورد رشد میدهد و در نهایت با چاشنی قدرتمند تلاش و پیشتکار ثمر میدهد . چیزی که امروزه در راس امورات فرهنگی از آن بهره نبرده و بودجه های کلان مملکت خرج طرح هایی با ماندگاری یک روز میشود و هزاران حرف ناگفتنی ...

  • ۱ نظر
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۴:۵۷
  • محمد برزین

خوشحالم تورو دارم حسین جان

آخرین مطالب