وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

خوشحالم تورو دارم حسین جان

آخرین مطالب

۱۴ مطلب در مهر ۱۴۰۱ ثبت شده است

بگذارید شرط سوم را با کش و قوس بیشتری برایتان تعریف کنم. شرط سوم دغدغه ای است که خیلی با آن چالش دارم. کلاس های کنکوری و آموزشگاه ها و موسسات و کلاس های خصوصی و معلم خصوصی و فیلم ها و دوره های پیشرفته آموزشی چقدر در رفع مشکل درس خواندنِ موثر بچه ها اثرگذار بوده است؟ 

بچه های این دوره برعکس ما غرق در آموزشند. آنقدر کلاس های رنگارنگ وجود دارد که به هر کدامشان اگر بخواهیم نوکی بزنیم سه سال که هیچ دوازده سال وقت کم می آوریم. آیا موسسات و آموزشگاه دغذغه آموزش دارند؟ یا سیستمی بوجود آمده جهت تاراج جیب پدرانی که با زحمت فراوان پول در می آوردند. 

شرط سوم درس خواندن است. روز اول با بچه ها می بندیم که تعریف ما از درس خواندن، زیاد خواندن نیست. می گویند پدر و مادرمان می گویند که ما تو را در حال خواندن نمی بینیم. چه طور درس بخوانیم؟ این مشکل را با خیلی از خانواده ها با یک برگه ساده حل کرده ایم. برگه ساعت درسی. 

محل قرار گیری این برگه روی درب یخچال است. مادر ناظر عملکرد می شود و تامین کننده شرایط. بچه ها یاد میگیرند در زمان درس هیچ وسیله ارتباطی و حواس پرت را در کنار خود که هیچ در اتاق هم نداشته باشند.مادر به عنوان دلسوز به رسم امانت گوشی را تحویل می گیرد تا پایان زمان درس.استراحت بچه ها نیز به دور از فضای مجازی و بازی است و دلیلش را شما خود بهتر می دانید. 

زمان درس که تمام می شود باید زمان خوب استراحت کردن، خوب تفریح کردن، خوب ورزش کردن، خوب لذت بردن شروع شود. همه این خوب هایی که به این شکل در جملات قرار گرفته دلیل دارد. 

عمدتا فضای مجازی در فواصل بین درسی زمان بچه ها را پر می کندو شاید این بزرگترین اشتباه باشد. دلیل بماند برای بعد. ما با بچه ها قرار می بندیم. قانون تمرکز را توضیح می دهیم و آنچه لازمه این کار است. 

چقدر مطالب درسی به کار می آید(سوال یهویی و بی ربط)

در ملاقات های روزانه  یا هفتگی از وضعیت کلاس و شوخی ها، معلم ها، زنگ تفریح و هرانچه که خود در مدرسه تجربه کرده ایم و این سالها از دیگر نوجوانان شنیده ایم را جویا می شوم. البته با خنده و همراهی و جو دادن و کمی بی جنبه بازی جهت عادی سازی. 

من این طور فکر میکنم که خیلی ها درس خواندنشان به این شکل و در این ساختار آموزشی جنایات است در حق خودشان و خانواده و جامعه.برخی بچه ها باید دست به آچار شوند. بازار ببیند. مهارت های مورد علاقه خود را دنبال کنند و قید دانشگاه های فنی با این کیفیت پایین را بزنند. 

  • محمد برزین

من همیشه برای کسانی که دوست دارند باهم رابطه ای داشته باشیم پیش شرط هایی می گذارم که شاید برایتان جالب باشد. من با اینکه در انتهای دهه سوم زندگی به سر می برم دوستانم را نوجوانان و جوانی شکل داده اند که توانسته اند لایه یِ امنیتیِ سختِ بودن در کنار یک فرد درونگرا را کنار بزنند. دوستانی که یا در سن بلوغ به سر میبرند یا کمی از آن فاصله گرفته اند و در برزخ این دوران طی طریق می کنند. 

بشدت در روابط اجتماعی قانون مدار هستم.  به هر کسی نزدیک نمی شوم. از کسانی که خیلی حرف می زنند فاصله می گیرم. حوصله ماندن طولانی در جمع را ندارم. فرقی نمی کند خانواده باشد یا دوستان. هر چند ساعت باید خلوتی جانانه را تجربه کنم. حرف زدن با خودم و آدم امنم را به هر کاری ترجیح میدهم. رایانه ام بهترین رفیق این سال ها بوده و آموزش بهترین تفریحم. کتابخوابم و خط خطی کردن کتاب را نوعی عشق بازی می دانم. 

این من هستم. شوخِ اخمو، عصبانی مهربان، سریع الرضا با ذره بینی که از هر چند گاهی به شدت اضافه کاری می کند. تا می توانم از رفتن به جمع خودداری میکنم و شاید تنها جمعی که حالم را خوب میکند هیات و روضه سیدالشهدا علیه السلام باشد. 

حالا میخواهم از شروط رفاقتم بگویم که شاید برایتان جالب باشد. شرط اول که خیلی خیلی خیلی مهم است. نماز اول وقت؛ این شرطی است که بچه ها خیلی خوب با آن کنار می آیند. راحت است البته نماز صبح را می شود خیلی سخت نگرفت چون مرده است و از دنیایی به دنیایی آمدن شاید کمی سخت باشد. وقتی با بچه ها حرف میزنم خودشان به ناگهان بدون اینکه سوالی بپرسم می گویند :«نماز صبح چی؟» . جواب فقط یک جمله است، با هم درستش می کنیم. گاهی برای بچه ها قرار های صبحگاهی میگذاریم. قرار با چه کسی ؟ قرار با کسی که می گویند دوستش دارند و حاضرند هر ساعتی که میخواهد برای دیدنش وقت بگذارند تا عادی سازی مسئله.

شرط دوم، رضایت پدر و مادر. بچه ها در سن بلوغ و انتقال از نوجوانی به جوانی کمی افسار بندگی پاره کنند و چموش بازی در بیاورند. اینجاست که نقش مربی که توانسته در دل نوجوان جا باز کند خودش را نشان میدهد. مربی میخواهد که خانواده از عملکرد نوجوان راضی باشد. هر از چند گاهی با خانواده ارتباط می گیرم. گاهی این ارتباط علنی است و نوجوان متوجه می شود و گاهی کاملا محرمانه و در سکوت رسانه ای. در اکثر موارد خانواده ها راضی بوده اند. شاید کمی نارضایتی باشد ولی برای خودشان جا افتاده است که در سن و سال نوجوان این موارد عادی است. جالب اینجاست که وقتی نوجوان از رضایت خانواده با خبر می شود خیلی تعجب میکند. (بعدا در مورد این موضوع حرف خواهیم زد)

شرط سوم طلبتان. در روزهای آتی به آن خواهم پرداخت.  

کلمات کلیدی در متن مشخص شده اند. 

  • محمد برزین

حال و هوای شهر کمی تغییر کرده. دیگه اون روزهای سابق نیست. نه کوچه ها بوی قدیم رو داره نه آدمها. از رفاقتها و همسایگی هم چیزی نمیگم. چند روزی هست که به خاطر اغتشاش یه عده اینترنت ها قطعه (سایت های خارجی )و بحمدالله تونستیم به اجبار از فضای اینستا فاصله بگیریم و دوباره برگردیم به بیان و محیط فوق العاده نوشتن. 

این مدت بیشتر مشغول خواندن کتاب های توسعه فردی و کمی هم کسب و کار بودم از ذهن نامحدود نوشته جیم کوییک گرفته تا قلاب نوشته نیرایال. خودم هم نمیدانم چرا با اینکه سطح مطالعه از نظر کیفیت افزایش پیدا کرد اما حس و حال نوشتنم نابود شد. 

نوشتن های صبحگاهی که از دست رفت و پشت پا خورد دیگه رنگ نوشتن رو ندیدم تا حالا که به زور فیلتر شکن و تخلیه میل اینستاگردی دیگه کاری نداشتم به جز نوشتن. 

اگه دارم پراکنده می نویسم خرده نگیرید کمی بنویسم راه می افتم و قول میدم چیزایی که خواندم رو به طور کامل براتون توضیح بدم. البته اگه همراهی کنید. 

  • محمد برزین

خیلی دوست دارم دوباره پا به پای شما بنویسم اهالی خوب بلاگ

اینبار کمی جدی تر و با دقت بیشتر و حساسیتی درخور شما . 

  • محمد برزین