وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

خوشحالم تورو دارم حسین جان

آخرین مطالب

میدونید دیگه حسن آقا از اون کسانیه که نمونه اش واقعا کم پیدا میشه. شایدم نشه. اینقدر کسی تلاش کنه برای هدفی که خیلی ها می گن نمیشه. همه دنیا دست به دست هم دادند سالها که نشه. هر کاری از دستشون براومد کردند که نتونه. اما می گفت باید بسازیم. جوری هم کار کنیم که توی مکانیکی های شهرها بشه موشک تولید کرد. هدف والا. حذف اسرائیل از نقشه جهان با استراتژی جهاد بی وقفه علمی و کار مخلصانه حرفه ای.

 

داداشم

دورت بگردم

وقتی ما کسی مثه حسن آقا رو داریم و می تونیم به عنوان یه الگو بهش نگاه کنیم چرا استفاده نکنیم. عزیردلم درس خواندن حال حسن آقا رو خوب میکنه. درس خواندنت باعث میشه حسن آقا برات دعا کنه.  من مطمئنم اگه درسی که میخوانی رو با هدفی که حسن آقا داشت در یک راستا قرار بدی موفق میشی.

داداش عزیزم

تو می تونی هم در کار درس هم در کار عملی با تکیه به پشتوانه علمی کشور و متوسل شدن به دامن اهل بیت علیهم السلام و واسطه قراردادن شهیدی مثه حسن آقا بترکونی.

 

بخند! خنده هاتو دوست دارم

 

  • محمد برزین

هر چی به آخر شب نزدیک میشیم شوقم بیشتر میشه. من چند مدته آخر شبها حکایتی دارم با پیام رسان ایرانی ایتا. هر چه قدر اینستا برام درد داشت و غصه و فشار انگار ایتا پیام آور مهربانی شده. آخر شبا منتظرم که جانم دست به گوشی بشه. با یه سلام عزیزجان شروع کنه و شب بخیری بگه تا راه حرف زدنش وا بشه. یه شب از درس ها و فشارها بگه و یک شب از دردها و غصه های مسجدی که اهالی اون هنوز درک نکردند که در دهه پنجاه و یا چهل نیستیم و این طرز برخورد با نوجوان و جوانان نیست و هزینه این رفتارها رو ما در کف میدان میدیم. 

اسمش میاد دلم براش پر میزنه. چندمدتی هست که خیلی باهم ارتباط نداریم و تمام دلخوشی این مدتم همین آخرشبها و پیام های ساده ایه که بینمون رد و بدل میشه. دیشب درد داشت. از مسجد می گفت. از سیستم دور زدن جوانان گرفته تا حرف و حدیث هایی که به ناحق زده میشه. جان دلم دیشب نگران مسجدبود. نگران جوانایی که ظرفیت فوق العاده ای دارند ولی به چشم نمیان. همینایی که محرم کاری کردند کارستون. کاری که خیلی ها رو انگشت به دهان گذاشت. از دکور و تزیین هیات گرفته تا چینش برنامه و سخنران و اتاق کودک. 

ماجرای مسجد از اونجا شروع شد که بچه های هیات، فضایی که در اختیار کانون مسجد بود و سالها مورد استفاده قرار نمی گرفت رو مرتب کردن برای کارهای فرهنگی. از طرفی مسئول کانون مسجد هم خود بچه هامون هستند. ولی هیات امنای محترم بی دلیل و بخاطر اینکه مجموعه های جانبی مسجد نتونند قدرتمند بشن و یا هر دلیلی که ما ازش بی خبریم با بچه هایی که داشتن نظافت میکردند برخورد کردند. برخوردی که به یقه گیری ختم شدو اومدن پلیس و صورتجلسه. 

چرا؟ چون حکومت پیرمردها باید ادامه داشته باشه و مسجدی که روزی چند صف جوان و نوجوان داشت الان شده خانه سالمندان. حضور سالمندان ارزشمنده و برکت . ولی مسجد بی جوان ... 

جان دلم نگران نباش. این روزهای سخت تموم میشه و دوباره به روزهایی برمیگردیم که مسجد پر بود از بچه های باحال و با معرفت. دوباره دوباره دوباره... 

کاش می تونستم بنویسم که دوباره من و تو کنارهم قرار میگیریم و دیگه مجبور نیستیم یواشکی همدیگه رو نگاه کنیم. این یه خط تقدیم به داداشم که دلم خیلی براش تنگ شده. 

جانا شاید کسی که داداشش از دوره فقط میفهمه حال این روزهای منو . دلتنگتم و خیلی دوست دارم 

  • محمد برزین

کاری از دستم برنمیاد جز اینکه بخشی از یه متن فوق العاده شون رو براتون بذارم تا برید سراغشون.  من از صبح که باهاشون آشنا شدم نمیتونم از وبلاگشون دل بکنم. این فرصت طلایی رو از دست ندید. 

چریکی که معشوقِ من است.

نشسته لبۀ ایوون و داره مطالبی که می‌خواد تو جلسۀ ساعت هفتِ غروبش با بزرگانِ منطقه بگه، مرور و مرتب می‌کنه. هوا اینجا خیلی گرمه، می‌رم براش یه شربت سکنجبینِ خنک درست می‌کنم و با چند برگ کاهوی تازه که دیشب از چابهار خریده و دوست داره، آماده می‌کنم. چادررنگه‌م و سرم می‌کشم و می‌رم رو ایوون کنارش می‌شینم. 

بهش می‌گم ویار کردم شاگردبنّا...

دست از نوشتن برمی‌داره و دستاش و رو به آسمون می‌گیره و با عجز و لابه‌ای بانمک می‌گه: یا غیاث المستغیثین :)

دو تایی می‌خندیم و می‌گه: بسم الله! سراپا آمادۀ مرگم :)



ادامه مطلب در وبلاگشون مطالعه بفرمایید. 

اینجا کلیک کنید تمومه 

  • محمد برزین

الهی حسرت به دل نمونید. حسرت کارهایی که باید انجام میدادید ولی به بهانه های بی خود ترک کردید و الان باید به تماشا بشینید و غصه بخورید. یکی از حسرت های من دراین مدت مطالعه هزار صفحه در هفته بوده. آره هزار صفحه ناقابل. کاش از وقتم بهره بیشتری می بردم و استفاده از زمان های پرتی که داشتم کتابهای بیشتری میخواندم. 

یوم الحسره ای که در قران ازش اسم برده برای من در همین دنیا تجربه شد. وقتی با برخی ها در حال بحث کردن هستم و سعی میکنم از داده های فراوانی که در ذهن دارم استفاده کنم به ذهنم خطور میکنه که خدایا من در مورد این موضوع چرا مطالعه نکردم در حالی که در حوزه کاری و تخصصی م بوده و باید تا به حال مثلا ده جلد کتاب با این موضوع می خواندم.

این چند روز ساعتی رو پای درس آقای دکتر علی غلامی نشستم و خیلی خیلی به ضعف خودم پی بردم. چطور ایشون با یقین کامل می گفتند که هیچ وقت پرت و بیهوده ندارد و چطور در تمام مدت از وقتشون دارند درست استفاده می کنند. یه سری افراد برای گرفتن روحیه عالی اند یکی ازاین دسته افراد ایشون هستند که خیلی منطقی به سوالات پاسخ میدند. 

  • محمد برزین

اگه این سوال رو این روزا کسی از من بپرسه میگم دارم فحش میخورم و استدلال میارم. همینقدر ساده. کافیه صفحه اینستامو بدم دست یک ادمین تا بعد از بیست و چهار ساعت با حالتی کاملا جنون آمیز صفحه رو دو دستی تقدیم کنه. 

صبح که میشه دایرکت ها رو چک میکنم و روزخودم رو با فحش های رکیک شروع و آماده میشم برای خواندن کامنت های بی انصافانه و در حد اعلای بی ادبی. بعد که ناشتایی رو زدم میرم سراغ محتوا. گاهی این پروسه چند ساعت من رو درگیر میکنه. 

غروب خسته و داغون میرسم خانه. کمی استراحت و بودن در کنار خانواده و رفتن به اتاق مطالعه و خواندن و طراحی و تدوین و ... 

این پروسه در هفته های اخیر تکرار شده است. 

  • محمد برزین

همیشه گفتم و بازهم می گم مقایسه ایران قبل و بعد انقلاب مثه مقایسه نون خشکه به کباب بره. 

هم آمارهای جهانی موجوده هم اعتراف غربی ها هم اعتراف درباریهایی که در اون طرف دارن زندگی میکنند و کمی پشیمانند. 

بس کنید تو رو خدا این بازی مسخره خودتحقیری رو . 

چشمات رو باز کن عزیز دلم. 

هیچ خبری در غرب نیست. 

و اگه نبود دوران خفت بار اواخر قاجار و پهلوی و سال های اسف بار دولت حسن روحانی ما امروز به معنای واقعی کلمه به العلم سلطان رسیده بودیم.

هر چند در برخی موارد به این پادشاهی نزدیک شده ایم که نمونه ش شاهد پهباد انتحاری ماست که در حال جولان در اروپاست و باز هم عده ای خودشون رو به ندیدن زده اند کی بود کی بود من نبودم که دیدم راه انداختن. 

  • محمد برزین

این سیاهه که تقدیم می شود همراه شده با کمی ناراحتی از وضع اسف باری که در دوستانم مشاهده می کنم. دوستانی که رسانه بشدت آنها را از جامعه جدا کرده و یا خود را تافته جدا بافته در بدبختی می بینند و یا غرق در خودآزاری شده اند و نمیتوانند از آن رهایی پیدا کنند. 

کافییست هر روز دقایقی را پای استوری ها و پست های دوستان بگذاریم. بخشی از محتوای ارائه شده غم است و بخشی نمایش غوطه ور بودن در بدبختی و فلاکت و عقب ماندگی. حسرت امارات را به دل دارند و افق نگاهشان انگار همان برج خلیفه است با آن زرق و برق و ... 

این نگاه اگر مازوخیسم نیست چه می تواند باشد. این خودآزاری و نگاه حقیرانه به داشته های پوشالی کشوری که ذره  ای و کمتر از ذره ای نه جنگ های ما را دیده و تحریم های ما را تجربه کرده حاصل نداشتن سواد رسانه است و آلودگی به باران محتوای آلوده. 

زمانی که انقلاب شد نه به کسی بهشت پوشالی وعده دادند و نه در قانون اساسی و منویات بزرگان انقلاب چنین چیزی را ارائه شد. چه اتفاقی افتاده که حالا باید ماکت کشوری غربی در حاشیه خلیج همیشگی فارس بشود افق نگاه جوان ایرانی؟ تا به یاد داریم همیشه حرف از تمدن نوین اسلامی بوده . آیا این یعنی ما قرار بوده که مثلا برج خلیفه بسازیم و سالی چند نمایشگاه فلان و فلان برگزاری کنیم. 

(زبان محاوره بگم راحت تر متوجه بشید)

داداش! سالی هزار تا نمایشگاه در تهران و شهرهای بزرگ با بالاترین کیفیت برگزار میشه از مبل و کتاب بگیر تا نمایشگاه نظامی و صنعت...  تو چندتاشو رفتی؟ فرضا نمایشگاه جدیدترین تکنولوژی روز رو در تهران هم نه در گرگان برگزار کنند. خود استیو جابز معروف مرحوم هم بیاد، تو میری ؟ نه. چون اینکاره نیستی. چون دوست داری خود خوری کنی .دوست داری خودتو تحقیر کنی. (مخاطب خاص)

ادامه دارد... 

  • محمد برزین

میدان را چطور می بینید؟ هر روز در فضای مجازی شهری سقوط می کند. کشته های فراوانی روی دست نظام می ماند و درماندگی برای جمهوری اسلامی به اوج خودش رسیده است. 

از کوچه های پایین شهر شروع می کنیم خبری از همان اتفاقات گذشته نیست. مردها صبح زود با کیسه ای که لباس کار را در خود جای داده از خانه خارج می شوند و سرچهار راه منتظر می مانند تا کارفرمایی به دنبال نیروی کار پا به میدان بگذارد. فقر وجود دارد. کمی و کاستی بیشتر شده. سالهاست که مردم می گویند که جنگ تمام شده و انتظار رفاه دارند ولی خبری نیست لااقل برای همه این خبر نیست و عده ای همچنان در فقر مانده اند. اگر حرف هایم را متوجه نمی شوید صحیفه بخوانید. امام عاشق این پابرهنه ها بود. امام خود را خادم این پابرهنه ها می دانست. 

کمی بالاتر در محله های متوسط کارمند داریم و مدیران سطح پایین که صبح زود از خانه به در می شوند تا درمحل کار خود حضور پیدا کنند. زندگی دراین قسمت شهر متوسط است. این اعتقادات کسی که میگوید همین الان ما در جنگ هستیم. شاید از بمباران اتمی خبری نباشد ولی در جنگ چه بسا سخت از دفاع مقدس قرار داریم و تعداد شهدایی که حالا نوجوانان و نونهال هم بینشان کم نیست. جنگ است. کوچک و بزرگ نمی شناسد. در این میدان اعتقادات را می زنند. امید را می زنند. معیشت را می زنند. 

شهر قسمتی دیگر دارد. یا مرفه اند یا مرفه. بی درد هستند یا نه را خدا می داند. چطور به رفاه رسیده اند را خدا می داند. برخی خودساخته اند و با کار و تلاش  به این رفاه رسیده اند و نوش جانشان. برخی مدیران و مسئولانند که اگر جایشان همان باشد که باید، نوش ولی اگر نیست که در اکثر موارد نیست حناق (هناق و هناغ ، حناغ(حوصله جستجو ندارم)).

 در شهری کوچک فاصله طبقاتی داریم. وقتی فاصله طبقاتی چنین حدت و شدت و نمایی دارد یک جای کار بشدت می لنگد. من اعتقاد دارم در جنگیم . اما چرا فقط بخشی از جامعه در جنگند و همان ها که با پوست و استخوان جنگ را درک می کنند اسلحه بدست می گیرند و در مقابل دشمن می ایستند و همان هایی که رفاه به هرزگی کشانده شان فریاد می زنند و سیاه نمایی می کنند و از دشمن دعوت می کنند. فاصله طبقاتی ایجاد شده حاصل چیست؟ 

  • محمد برزین

این روزها در شبکه های اجتماعی شاهد لجن پراکنی به سبک و سیاق و شیوه ای قدیمی بوده ایم. شیوه ای قدیمی که برای اجرای آن از ابزارهای جدید استفاده می کنند. سرعت انتقال آن چند هزار برابر بیشتر و اثرگزاری آن در صورت نبودن بصیرت خیلی بالا. دین اسلام این روش را مزمت میکند اما نمی شود تاریخ را فراموش کرد که عده ای مسلمان نما حدود ۱۴۰۰ سال پیش از همین شیوه برای تخریب چهره اول جهان اسلام بعد از نبی مکرم صلوا الله علیه استفاده کردند. 

شیوه چیست؟ دروغ پراکنی و سوار بر بی بصیرتی با استفاده از تکنولوژی روز دنیا. معاویه لعنه الله در سال های حکومت خود در شام با استفاده از رسانه (منبری ها)و پول جوری میدان داری کرد و جولان داد که مردم اولین نمازگذار بعد از پیامبر صلوات الله علیه را بی نماز خواندند و سال ها در هر کوی و برزنی دهان به لعن و نفرینش باز نمودند. 

مولا در بازگشت از صفین و بعد از آن اتفاق و غربال ناگهانی، باید روشنگری کند. صفوف مردم شکل گرفته و مولا خیلی کوتاه و در چند جمله مردم را آماده می کند برای رویارویی متفاوت. حرف از جنگ نرم است. مبانی جنگ نرم را باید تبیین کنند. جنگی که تا آن روز کسی به آن نپرداخته بود. دشمن فهمیده در میدان واقعی حریف نمی شود. میدانی که در آن مالک قدم می زند چه جای ماندن. 

این میدان حربه ای دیگر می طلبد. مولا در هرزمانی و متناسب با شرایط بارها رسالت خویش را انجام بده است.  این قدر این مسآله حائز اهمیت است که قسم به خدا در ابتدای کلام مولا قرار می گیرد. فرمودند: به خدا سوگند معاویه زیرک تر از من نیست. ولی او پیمان می شکند. (به راستی چرا کلام به این واضحی را نمی فهمیدند؟) و گناه می کند. و اگر زشتی حیله و پیمان شکنی نبود من از همه زیرک تر بودم.

امروز بر کسی پوشیده نیست که شبکه های اجتماعی که میدان اصلی دشمن در ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی است از هیچ عملی کوتاه نمی آید و تمام توان خود را برای تخریب و از بین بردن اعتماد مردم نسبت به اسلام و جامعه اسلامی به کار برده است. 

ما سربازان همان رهبری هستیم که دقت موشک ها در اصابت به اهداف نظامی را مهم می داند و فرموده اند: چراکه اگر دقت موشک‌ها پایین باشد، ممکن است به جای اصابت با اهداف نظامی، بر روی خانه‌های مردم فرود بیاید و ما هرگز برای کشتن مردم بی‌گناه برنامه‌ریزی نمی‌کنیم. لذا به خود اجازه نمی دهیم در فضای مجازی نیز ذره ای از سیره مولا کوتاه بیاییم و برای اثبات حقانیتمان از دروغ استفاده کنیم. 

  • محمد برزین

کافیه چند روز صبح زود از خواب بیدار بشی. می بینی یه سری کارها رو خیلی روتین میری سراغش که اگه در زمان دیگه ای بیدار می شدی اون کارها رو انجام نمی دادی. 

در مورد اثر دومینو چیزی می دونی؟ 

شما وقتی یک رفتارت رو تغییر میدی رفتارهای دیگه ت دچار تغییر میشن. چون رفتارها در هم تنیده اند. رفتارها به هم زنجیر شدن. هر رفتار جدیدی رو انجام میدید در نظام ذهنی شما هم یه تغییری به وجود میاد. 

یه تعریف از اثر دومینو هست که می تونه راهگشا باشه. اثر دومینو بیانگر اینه که با تغییر یک رفتار، تاثیر اون به صورت زنجیره ای از بازخوردها سایر رفتارهای مرتبط رو هم تحت تثیر قرار میده. 

نکته کلیدی در اثر دومینو اینه که نباید انتظار داشته باشی دومینو برات بوجود بیاد. شما باید در ابتدا دومینوی خودتون رو به وجود بیارید. مثلا زنجیره ای از سحرخیزی, انجام کارها بر اساس اولویت در زمان مناسب ، مطالعه و بروزرسانی خودتون و ... اینها در کنار هم باعث شکستن سد هایی چندین برابر بزرگ تر از چیزی میشه که توی مخیله خودتون هم نمی گنجید که روزی بتونید از اون عبور کنید. 

چکار کنیم برای ایجاد دومینو!؟

از چیزایی شروع کنید که بیشترین انگیزه رو به شما میدن .از رفتارهای کوچیکی شروع کنید که که می تونید مدام اونها را انجام بدید. 

حرف آخر؛ تداوم تدوام تداوم

  • محمد برزین