وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

وبلاگ شخصی محمد برزین

جایی که حالم را خوب میکند روضه است و چیزی که حالم را خوب نگه میدارد کتاب

خوشحالم تورو دارم حسین جان

آخرین مطالب

۳۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

یادت هست؟ 
اولین بار که در مقابل فرزندت نشستم و از تو حرف زدم. نمی دانم چه حالی داشت، اصلا به حرف هایم گوش می داد یا نه، ولی آن شب که تنم به رعشه افتاده بود و کلمات با لرزش زیاد از دهانم خارج می شد اتفاقاتی را برای رقم زد که بعد از بیست سال دار و ندارم را به آن مدیونم.
  • محمد برزین

روزی چند بار سراغ مرگ را می گیرد ولی ملک الموت دستش به کاری بند شده  و حالا حالا وقت برای گرفتن جان او ندارد. تک چرخ که می زند موتورش توبه کنان به جد بزرگوار هندا و یاماها قسم میدهد که این کودک سر عقل  بیاید. مادرش می گوید روزی سه کیلو خالص شیر می دهد

  • محمد برزین

هر کس دنیایش یک جوری به پایان می رسد.

دنیای من بدون روضه 

  • محمد برزین

روزی در سفری که حالا باید نمازم را به طور کامل می خواندم صدای بلند اذان مرا به خودم آورد و یاد روزگاری افتادم که همراه دوستان به مسجد محل می رفتیم و نمازی نبود که برقرار باشد و ما جماعتش را نخوانده باشیم، کم مانده بود نماز شب و غفیله را هم به جماعت بخوانیم. مسجدی زیبا با طراحی داخلی منحصر به فرد که ورود به آن مساوی بود با حال خوش. 

  • محمد برزین
در دوران جوانی و وقتی هنوز کله مبارک بوی قورمه سبزی لعاب داده می داد توفیق نصب شد به کشوری دور دست سفر کنم. کشوری بزرگ با مردمان عجیب و قوانینی محیرالعقول. به علت شرایطی که برای این حقیر فراهم شده بود باید مدتی در آن سرزمین گذران عمر می کردم لذا اولین تذکری که به خود دادم بالا بردن قدرت صبر و تحمل بود. 
  • محمد برزین

شاید ما دهه شصتی ها پر خاطره ترین انسان های این کره خاکی باشیم. با هرچیزی خاطره ای داریم پر از فراز و نشیب و شیرینی و تلخی ، از صدا گرفته تا تصویر، از روز گرفته تا دل شب، از کیف و کفش و کتاب و شلوارهای پرچین و پشت مو و کلی چیزهای دیگر که در این دوره فحش حساب می شود.

  • محمد برزین
وَ إِذِ ابْتَلی إِبراهیمَ ربّه بِکلماتٍ فأتمهنّ قالَ إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَمِنْ ذُرّیتی قالَ لاینالُ عَهدی الظّالِمینَ ﴿۱۲۴﴾
هنگامی که خداوند، ابراهیم(ع) را با وسایل گوناگونی آزمود [و او به خوبی از عهده آزمون برآمد]؛ خداوند به او فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم. ابراهیم(ع) گفت: از فرزندان من] نیز [امامانی قرار بده]خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد.

در تفسیر نمونه می خوانیم که نام ابراهیم خلیل الرحمان 69 مرتبه در 25 سوره قران آمده است و خدا به روش های و ابزارهای متختلف این پیامبر را مورد آزمایش قرا داده است. سوالی مطرح می شود و پاسخی که نیاز داریم را دریافت می کنیم. 
  • محمد برزین
چند مدت پیش وارد قصابی محل شدم که از قضا از دوستان دوران راهنمایی م بوده و سلام و علیکی باهم داریم. زمان زیادی از تاسیس و برپایی جلستان هیات شان نمی گذرد اما در این مدت کوتاه توانسته اند اقدامات خوبی را رقم بزنند. همین که بتوانی کلی جوان که کلا از مسیر خارج شده اند را با خدا آشتی دهی کار بس بزرگ است که موفقیت در آن به زحمات زیادی نیاز دارد و البته لطف اهل بیت خاصه. 
  • محمد برزین

اینجا اورشلیم است یا بهتر است بگوییم بیت المقدس  و دیوار ندبه که یهودیان با تمام وجود خود ا به آن نزدیک می کنند و با خدای خود مناجات می کنند. چه می گویند و چه می شنوند را نمی دانم. 
  • محمد برزین

ساعتی از دیروز دلم برایت آنقدر تنگ شده بود که همین صفحه را بهترین جا برای حرف زدن با تو در نظر گرفتم و نوشتم. امروز حال دیروز را ندارم دلیلش را هم نمی دانم اما هر روز به این جدایی ای که قرار است پیش بیاید فکر می کنم. تو روزی ده بار یا بیشتر با من تماس می گیری  و حرف می زنی و دلبری می کنی، شاید کسی متوجه کلمات رد و بدل شده ی بین ما نشود اما خودمان می دانیم بین ما چه می گذرد. 

عزیزتر از جانم! وقتی در اوج عصبانیت، در انتهای اعصاب خردی مرا داداش جان صدا می زنی دست و پایم را به زنجیر می کشی. همینجا اعتراف می کنم هر وقت از کوره در رفته ام مثل یک آشنا با تو برخورد کرده ام اما چنین چیزی را هرگز از تو ندیده ام. در بهترین حال تا بدترین وضعیت داداش جان بوده ام. 


داداش جانم! وقتی امروز دستم روی کیبورد قرار گرفت آنقدرها دلتنگ نبودم اما همینکه خلوتی را با تو شروع کردم پر شدم از دلتنگی، لبریز از شوق دیدار، مشتاق یک مصافحه جانانه...


مهربانترین داداش دنیایی، اصلا من داداش رابا تو معنا می کنم و با تو یاد عباس کربلا، برادر آب آور امام حسین علیه السلام می افتم.
اینجا می نویسم که خیلی ها بدانند من خیلی دوست دارم خیلی ...
  • محمد برزین